گذشتهی ساده:
culturedشکل سوم:
culturedسومشخص مفرد:
culturesوجه وصفی حال:
culturingشکل جمع:
culturesفرهنگ، تمدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The school emphasizes the importance of understanding global cultures.
این مدرسه بر اهمیت درک فرهنگهای جهانی تأکید دارد.
The museum showcases artifacts from various cultures around the world.
این موزه، آثار باستانی از تمدنهای مختلف در سراسر جهان را به نمایش میگذارد.
Food is an important aspect of any culture, reflecting its history and traditions.
غذا جنبهی مهمی از هر فرهنگ است که منعکسکنندهی تاریخ و سنتهای آن است.
the ancient Iranian culture
فرهنگ ایران باستان
فرهنگ (باورها، رفتارها و نگرش مردم جامعه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The culture of consumerism has penetrated every aspect of our society.
فرهنگ مصرفگرایی در تمام ابعاد جامعهی ما نفوذ کرده است.
The project failed due to a culture of poor communication.
این پروژه بهدلیل فرهنگ ارتباطات ضعیف با شکست مواجه شد.
The company is trying to foster a culture of innovation.
شرکت در تلاش است تا فرهنگ نوآوری را تقویت کند.
فرهنگ، فرهنگ هنری (شامل موسیقی، هنر، ادبیات، تئاتر و...)
The city boasts a vibrant culture, with numerous galleries and theaters.
با گالریها و تئاترهای متعدد، این شهر دارای فرهنگ هنری پرجنبوجوشی است.
The impact of technology on culture is undeniable.
تأثیر فناوری بر فرهنگ غیرقابل انکار است.
Popular culture often reflects the values and trends of society.
فرهنگ عامه اغلب ارزشها و روندهای جامعه را منعکس میکند.
زیستشناسی کشت (باکتری و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
The culture of cells in the lab is an essential part of scientific research.
کشت سلولها در آزمایشگاه بخش مهمی از تحقیقات علمی است.
The scientist studied the culture of microorganisms.
این دانشمند کشت ریزسازوارهها را بررسی کرد.
زیستشناسی کشت دادن (باکتری و غیره)
The scientists will culture the bacteria in the lab.
دانشمندان باکتریها را در آزمایشگاه کشت خواهند داد.
In laboratory settings, scientists culture bacteria for research purposes.
در محیطهای آزمایشگاهی، دانشمندان باکتریها را برای اهداف تحقیقاتی کشت میدهند.
(کشاورزی) کشت
The culture of wheat in this region has been practiced for centuries.
کشت گندم در این منطقه سدههاست که رواج داشته است.
the culture of rice
کشت برنج
(کشاورزی) کشت کردن
The farmer cultures a variety of vegetables on his farm.
کشاورز انواع سبزیجات را در مزرعهاش کشت میکند.
He cultures a variety of crops on his land.
او انواع محصولات را در زمین خود کشت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «culture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/culture