بنبست (کوچه و غیره)
The house at the end of the cul-de-sac has a beautiful garden.
خانهی واقع در انتهای بنبست باغ زیبایی دارد.
The kids love playing street hockey in the cul-de-sac.
بچهها عاشق بازی هاکی خیابانی در بنبست هستند.
بنبست، تنگنا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The detective's investigation hit a cul-de-sac when he couldn't find any new leads or evidence.
تحقیقات کارآگاه زمانی به بنبست رسید که او نتوانست سرنخ یا مدرک جدیدی پیدا کند.
After months of searching for a job, John felt like he was stuck in a cul-de-sac, unable to find any good job opportunities.
جان پس از ماهها جستوجو برای یافتن شغل، احساس کرد که در تنگنا گیر کرده است و نمیتواند هیچ فرصت شغلی خوبی پیدا کند.
پزشکی کالبدشناسی کیسهی تهبسته (معمولاً به بنبست دوگلاس (فضای راست رودهای-رحمی) گفته میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The doctor discovered a blockage in the cul-de-sac of the patient's intestines.
پزشک متوجه انسداد در کیسهی تهبستهی رودهی بیمار شد.
The surgeon carefully explored the cul-de-sac of the patient's abdomen during the operation.
جراح در طول عمل کیسهی تهبستهی شکم بیمار را بهدقت بررسی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cul-de-sac» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cul-de-sac