فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Flirting

گذشته‌ی ساده:

flirted

شکل سوم:

flirted

سوم‌شخص مفرد:

flirts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

لاس‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Strike up a normal conversation with the person without flirting.

بدون لاس‌زنی سر صحبت را با فرد موردنظر باز کنید.

He upstages his wife by flirting with other women.

او با لاس‌زنی با زنان دیگر، همسرش را به حاشیه می‌راند و او را از صحنه خارج می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flirting

  1. noun coquetry
    Synonyms:
    flirtation banter toying seduction pursuit wooing ogling blandishment dalliance trifling philandering wantonness amorous sport beguilement

ارجاع به لغت flirting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flirting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flirting

لغات نزدیک flirting

پیشنهاد بهبود معانی