امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flyblown

American: ˈflaɪbloʊn British: ˈflaɪbləʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بیدخورده، بیدزده، آلوده به تخم حشرات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flyblown

  1. adjective Spoiled and covered with eggs and larvae of flies
    Synonyms:
    maggoty
  1. adjective Foul and run-down and repulsive
    Synonyms:
    squalid sordid

ارجاع به لغت flyblown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flyblown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flyblown

لغات نزدیک flyblown

پیشنهاد بهبود معانی