سومشخص مفرد:
forksوجه وصفی حال:
forkingشاخهدار، چنگالمانند، شکافته، مبهم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a snake with a forked tongue
ماری با زبان دوشاخه
forked lightning
آذرخش شاخهدار
five-forked
پنج شاخه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forked