فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ill-being

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

وضع بد، بدی، بدحالی، بدبختی، ناهنجاری، وضع نامطبوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The ill-being of the employees was evident in their low morale and lack of productivity.

وضعیت بد کارکنان در روحیه‌ی پایین و عدم بهره‌وری آن‌ها مشهود بود.

The high levels of stress in his life were causing him significant ill-being.

میزان بالای استرس در زندگی او باعث بدحالی قابل‌توجهی در او شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ill-being

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ill-being» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ill-being

لغات نزدیک ill-being

پیشنهاد بهبود معانی