امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ill-being

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
وضع بد، بدی، بدحالی، بدبختی، ناهنجاری، وضع نامطبوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The ill-being of the employees was evident in their low morale and lack of productivity.
- وضعیت بد کارکنان در روحیه‌ی پایین و عدم بهره‌وری آن‌ها مشهود بود.
- The high levels of stress in his life were causing him significant ill-being.
- میزان بالای استرس در زندگی او باعث بدحالی قابل‌توجهی در او شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ill-being

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ill-being» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ill-being

لغات نزدیک ill-being

پیشنهاد بهبود معانی