وضع بد، بدی، بدحالی، بدبختی، ناهنجاری، وضع نامطبوع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The ill-being of the employees was evident in their low morale and lack of productivity.
وضعیت بد کارکنان در روحیهی پایین و عدم بهرهوری آنها مشهود بود.
The high levels of stress in his life were causing him significant ill-being.
میزان بالای استرس در زندگی او باعث بدحالی قابلتوجهی در او شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ill-being» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ill-being