پرتوافکنی، برتابش، پرتوتابی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The irradiation of fruits makes them last longer.
برتابش میوهها، دوام آنها را بیشتر میکند.
The patient underwent irradiation.
بیمار تحت پرتوتابی قرار گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «irradiation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irradiation