فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Irradicable

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • غیرقابل قلع‌و‌قمع، ریشه‌کن‌نشدنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد irradicable

  1. adjective Firmly established by long standing
    Synonyms: confirmed, deep-rooted, deep-seated, entrenched, hard-shell, ineradicable, ingrained, inveterate, set, settled

ارجاع به لغت irradicable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irradicable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irradicable

لغات نزدیک irradicable

پیشنهاد بهبود معانی