با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

J

dʒeɪ dʒeɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    js

توضیحات

شکل جمع دیگر این لغت: J's

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
J (دهمین حرف الفبای انگلیسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- My friend's name starts with a 'J'.
- اسم دوستم با "J" شروع می‌شود.
- Can you spot the letter 'j' in this word search?
- آیا می‌توانید حرف 'j' را در این جست‌وجوی کلمه پیدا کنید؟
abbreviation noun countable
فیزیک ژول (واحد اندازه‌گیری دما یا انرژی)
- The battery supplies 500 J of power.
- باتری ۵۰۰ ژول برق تامین می‌کند.
- The car's engine produces 300 J of energy.
- موتور خودرو ۳۰۰ ژول انرژی تولید می‌کند.
noun countable uncountable
صدای j، تولید صدای j
- The j in her voice was unmistakable.
- آوای او برای صدای j بدون‌ اشتباه بود.
- The j in his words echoed through the room.
- صدای j در کلمات او در اتاق منعکس شد.
noun countable
ریاضی بردار موازی با محور طول‌ها
- The direction of j is always perpendicular to the x-axis.
- جهت بردار موازی با محور طول‌ها همیشه بر محور x عمود است.
- In this problem, we need to find the magnitude of j.
- در این مسئله باید اندازه‌ی بردار موازی با محور طول‌ها را پیدا کنیم.
noun
(در فهرست یا رده‌بندی و غیره) دهمین، دهم
- The j color
- دهمین رنگ
- J place
- جایگاه دهم
noun countable uncountable
J مانند، هرچیز شبیه به J
- The tree branches formed a perfect j against the sky.
- شاخه‌های درخت شکلی J مانند زیبایی را در مقابل آسمان تشکیل دادند.
- The clouds in the sky looked like a giant J.
- ابرهای آسمان شبیه به J بزرگی بودند.
noun plural informal
ورزش جامپ‌شات، پرتاب پرشی، پرتاب جفت
- She practiced her j for hours every day.
- او هر روز ساعت‌ها پرتاب پرشی خود را تمرین می‌کرد.
- Their teammate has the best j on the team.
- هم‌تیمی آن‌ها بهترین جامپ‌شات را در تیم دارد.
abbreviation noun countable
سرباز (ورق بازی)
- the jack of clubs
- سرباز خاج
- I like playing games with the j card.
- من دوست دارم با کارت سرباز بازی کنم.
abbreviation noun countable
نشریه، ژورنال، مجله
abbreviation noun uncountable
دادرسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد j

  1. noun A unit of electrical energy equal to the work done when a current of one ampere passes through a resistance of one ohm for one second
    Synonyms: joule, watt-second
  2. noun The 10th letter of the Roman alphabet
    Synonyms: j.

ارجاع به لغت j

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «j» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/j

لغات نزدیک j

پیشنهاد بهبود معانی