گذشتهی ساده:
kosheredشکل سوم:
kosheredسومشخص مفرد:
koshersوجه وصفی حال:
kosheringهمچنین میتوان از kasher به جای kosher استفاده کرد.
کاشر، کوشر (حلال یهودی)
He only eats kosher food, even when traveling abroad.
او حتی هنگام سفر به خارج فقط غذای کاشر میخورد.
They opened a kosher restaurant in the city center.
آنها رستوران کوشری در مرکز شهر افتتاح کردند.
kosher food
خوراک حلال
a kosher restaurant
رستوران کوشر
قانونی، قابل اعتماد، مشروع، درستوحسابی، معتبر، درست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lawyer confirmed that all the documents were kosher.
وکیل تأیید کرد که همهی اسناد قانونی هستند.
Is this investment fully kosher, or are there hidden risks?
آیا این سرمایهگذاری کاملاً قابل اعتماد است یا خطرات پنهانی دارد؟
کوشر کردن، کاشر کردن
The rabbi showed us how to kosher cooking utensils.
خاخام به ما نشان داد چگونه وسایل پختوپز را کاشر کنیم.
All meat in this restaurant is koshered according to traditional Jewish law.
تمام گوشتهای این رستوران طبق شریعت سنتی یهود کوشر شدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kosher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kosher