گذشتهی ساده:
lollygaggedشکل سوم:
lollygaggedسومشخص مفرد:
lollygagsوجه وصفی حال:
lollygaggingشکل نوشتاری دیگر این لغت: lallygag
وقت را به بطالت گذراندن، وقت تلف کردن، پلکیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Please don't lollygag when we have a deadline to meet.
لطفاً هنگامی که مهلتی برای ملاقات داریم، وقت تلف نکنید.
Don't lollygag in the hallway; we need to get to the meeting on time.
در راهرو لالایی نپلکید؛ باید بهموقع به جلسه برسیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lollygag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lollygag