با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rootstock

ˈruːtstɑːk ˈruːtstɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گیاه‌شناسی ساقه زیر‌زمینی، (مجازاً) اصل، منبع
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rootstock

  1. noun A point of origination
    Synonyms: rhizome, beginning, derivation, fount, fountain, fountainhead, mother, origin, parent, provenance, provenience, root, source, spring, well, rootstalk

ارجاع به لغت rootstock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rootstock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rootstock

لغات نزدیک rootstock

پیشنهاد بهبود معانی