گذشتهی ساده:
rounded offشکل سوم:
rounded offسومشخص مفرد:
rounds offوجه وصفی حال:
rounding offگرد کردن (نوک تیز)
The carpenter used sandpaper to round off the sharp edges of the shelf.
نجار از سمباده برای گرد کردن لبههای تیز قفسه استفاده کرد.
She carefully used a file to round off the rough edges of the ceramic tile.
او با دقت از سوهان برای گرد کردن لبههای ناهموار کاشی سرامیکی استفاده کرد.
به اتمام رساندن (با رضایت و خشنودی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They rounded off the conference with a gala dinner.
آنها کنفرانس را با شام مجللی به اتمام رساندند.
We decided to round off our trip with a relaxing day at the beach.
تصمیم گرفتیم سفرمان را با روزی آرامشبخش در ساحل به پایان برسانیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «round off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/round-off