فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Round Off

raʊnd ɔf raʊnd ɒf

گذشته‌ی ساده:

rounded off

شکل سوم:

rounded off

سوم‌شخص مفرد:

rounds off

وجه وصفی حال:

rounding off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

گرد کردن (نوک تیز)

The carpenter used sandpaper to round off the sharp edges of the shelf.

نجار از سمباده برای گرد کردن لبه‌های تیز قفسه استفاده کرد.

She carefully used a file to round off the rough edges of the ceramic tile.

او با دقت از سوهان برای گرد کردن لبه‌های ناهموار کاشی سرامیکی استفاده کرد.

phrasal verb

به اتمام رساندن (با رضایت و خشنودی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They rounded off the conference with a gala dinner.

آن‌ها کنفرانس را با شام مجللی به اتمام رساندند.

We decided to round off our trip with a relaxing day at the beach.

تصمیم گرفتیم سفرمان را با روزی آرامش‌بخش در ساحل به پایان برسانیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد round off

  1. verb finish
    Synonyms:
    finish off complete conclude close settle bring to a close cap climax culminate crown top off
    Antonyms:
    start

ارجاع به لغت round off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «round off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/round-off

لغات نزدیک round off

پیشنهاد بهبود معانی