Sniggle

American: ˈsnɪɡəl British: ˈsnɪɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
مارماهی صد کردن (باقلاب مخصوص)، لولیدن، تکان خوردن، مارماهی گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sniggle

  1. verb laugh at mockingly
    Synonyms: chortle, chuckle, giggle, guffaw, hee-haw, smirk, sneer, teehee, titter

ارجاع به لغت sniggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sniggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sniggle

لغات نزدیک sniggle

پیشنهاد بهبود معانی