با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Taskmaster

ˈtæskˌmæstər ˈtɑːskˌmɑːstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    کارفرما، سرکار، مباشر ظالم، جبار، سخت‌گیر
    • - Our new teacher was a taskmaster.
    • - معلم جدیدمان مثل خر از ما کار می‌کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد taskmaster

  1. noun slave driver
    Synonyms: boss, director, disciplinarian, dominator, employer, foreperson, head honcho, manager, overseer, owner, person in charge, supervisor, taskperson, tyrant

ارجاع به لغت taskmaster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taskmaster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/taskmaster

لغات نزدیک taskmaster

پیشنهاد بهبود معانی