با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

بخش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

bakhsh
part, share, division, distribution, distract, squadron, ward
آموزش
period
township
wing
county
canto
installment
episode
lot
عامیانه cut
commune
book
precinct
موسیقی movement
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بخش

ارجاع به لغت بخش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بخش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بخش

پیشنهاد بهبود معانی