به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بخشش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • اهدا، کرم
  • فونتیک فارسی

    bakhshesh
  • اسم
    grant, bounty, bestowal, gift, munificence, largess, generosity, donation
    • - بخشش سخاوتمندانه

    • - generous donation
    • - بخشش‌های او به موسسات خیریه سر به میلیون‌ها تومان می‌زد.

    • - Her donations to charitable organizations amounted to millions of Tumans.
  • عفو، گذشت
  • فونتیک فارسی

    bakhshesh
  • اسم
    forgiveness, amnesty, pardon, indulgence, remission
    • - او از ما طلب بخشش کرد.

    • - He craved our forgiveness.
    • - او از آن‌ها تقاضای بخشش کرد.

    • - She invoked their forgiveness.
    • - برای بخشش گناهان خود دعا می‌کنیم.

    • - We pray for the remission of our sins.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بخشش

ارجاع به لغت بخشش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بخشش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بخشش

لغات نزدیک بخشش

پیشنهاد بهبود معانی