۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

بند آمدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / band aamadan /

to stop, to be stopped, to cease to flow, to clog, to be blocked, to plug, to snarl

مسدود شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

راه کاملاً بند آمده بود.

The road was completely blocked.

برف بند آمد و بار دیگر خورشید می‌درخشد.

The snow ceased and once again the sun is shining.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بند آمدن

  1. مترادف:
    راه‌بندان‌شدن
    متضاد:
    باز شدن
  1. مترادف:
    بسته شدن سد شدن مسدود شدن

ارجاع به لغت بند آمدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بند آمدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بند آمدن

لغات نزدیک بند آمدن

پیشنهاد بهبود معانی