آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

حادثه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / haadese /

accident, phenomenon, incident, mishap, occurrence, misadventure

accident

phenomenon

incident

mishap

occurrence

misadventure

سانحه، تصادف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

پلیس تماشاچیان را از محل حادثه دور کرد.

The police kept bystanders away from the scene of accident.

خاطره‌ی آن حادثه سال‌ها در خاطرش نقش بسته بود.

The memory of that accident remained embedded in his mind for years.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حادثه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت حادثه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حادثه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حادثه

لغات نزدیک حادثه

پیشنهاد بهبود معانی