bright, lit, lighted, light, luminous, vivid, shiny, rosy, well-lit, shining, radiant, lambent
bright
lit
lighted
light
luminous
vivid
shiny
rosy
well-lit
shining
radiant
lambent
روز روشن و آفتابی بود.
It was a bright sunny day.
تالار توسط لامپهای کوچک برقی روشن شده بود.
The hall was lit with little electrics.
running, working, turned on, operating on, switched on
running
working
turned on
operating on
switched on
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باید بررسی کنم که چراغهای روشن خودرو به درستی کار میکنند یا خیر.
I need to check if the running lights on the car are functioning properly.
موتور روشن صدای آرامی تولید میکرد.
The working engine produced a smooth sound as it idled.
on fire, burning, flaring (up), alight, flaming, combusting, blazing, ablaze
on fire
burning
flaring
alight
flaming
combusting
blazing
ablaze
آنها دور آتش بزرگ روشن رقصیدند و از گرما لذت بردند.
They danced around the flaming bonfire, enjoying the warmth.
آتش روشن در اردوگاه، جنگل تاریک را روشن کرد.
The flaring campfire illuminated the dark woods.
pastel, light, bright
pastel
light
bright
چشمان او آبی روشن بود.
Her eyes were bright blue.
کلاه پری کرم روشن بود.
Pari's hat was light cream.
(دارای) رنگ روشن
light-colored
clear, cloudless, lucid, fair, serene, pellucid, limpid, unobscured, translucent
clear
cloudless
lucid
fair
serene
pellucid
limpid
unobscured
translucent
آسمان روشن بود و به ما اجازه میداد تا ستارهها را که بهزیبایی میدرخشیدند را ببینیم.
The sky was clear, allowing us to see the stars twinkling brightly.
در دریاچهی روشن، تصویر آسمان بهطور کامل واضح بود.
On the unobscured lake, the reflection of the sky was perfectly clear.
clear, manifest, explicit, plain, obvious, accurate, distinct, specific, intelligible, articulate, precise, unambiguous, clear-cut, well-defined, perspicuous
clear
manifest
explicit
plain
obvious
accurate
distinct
specific
intelligible
articulate
precise
unambiguous
clear-cut
well-defined
perspicuous
تصویر واضح و روشن
a well-defined picture
هدفهای پروژه روشن و بهخوبی تعریف شدهاند.
The goals of the project are clear and well-defined.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «روشن» در زبان انگلیسی به bright یا light ترجمه میشود؛ بسته به بافت جمله، ممکن است معادلهایی مانند clear, luminous یا radiant نیز به کار روند.
«روشن» واژهای است که در ظاهر به مفهوم وجود نور و روشنی اشاره دارد، اما در عمق معنایی خود گسترهای وسیعتر از درک فیزیکی نور را دربرمیگیرد. این واژه نمادی از وضوح، آگاهی، امید و حیات است. هنگامی که گفته میشود چیزی روشن است، ذهن بلافاصله تصویری از فضایی پرنور، آشکار و زنده را تداعی میکند. اما «روشن» در زبان فارسی تنها وصفی برای وضعیت نوری نیست، بلکه میتواند به معناهای ذهنی، اخلاقی و حتی احساسی نیز اشاره داشته باشد.
در معنای نخست و ملموس، «روشن» به چیزی گفته میشود که در پرتو نور دیده میشود یا خود منبع نور است. خورشید، آتش، چراغ و حتی آسمان صبحگاهی نمونههایی از پدیدههای روشناند. این روشنی امکان دیدن، درک و زندگی را فراهم میکند. در واقع، در جهان مادی، روشنایی هممعنای وجود است، زیرا بدون آن، شناخت و حرکت ممکن نمیشود. انسان از دیرباز نور و روشنایی را با زندگی، آگاهی و نجات پیوند داده و تاریکی را نماد نادانی، ترس یا نابودی دانسته است.
از دیدگاه ذهنی و روانی، «روشن» به حالتی از وضوح اندیشه و هوشیاری اشاره دارد. ذهن روشن، ذهنی است که در آن ابهام و سردرگمی وجود ندارد؛ اندیشهها شفاف، منظم و آگاهانهاند. در زبان فارسی، وقتی میگوییم «فکرش روشن است»، منظورمان فردی با دیدی باز، منطقی و آگاه است. چنین کاربردی نشان میدهد که واژهی «روشن» از حوزهی فیزیکی به سطح شناختی و فلسفی نیز گسترش یافته است.
در بعد اخلاقی و احساسی، «روشن» توصیفکنندهی انسانهایی است که نیت نیک، دل پاک و روحی آرام دارند. گفته میشود «دلش روشن است» یا «چهرهای روشن دارد» — عباراتی که در آن، نور به عنوان نماد پاکی درونی و امید به کار میرود. در ادبیات فارسی نیز «روشنایی» همواره با حقیقت و خیر در ارتباط بوده است. مثلاً در اشعار عارفانه، روشن شدن دل به معنای رسیدن به معرفت و عشق الهی است. بنابراین، روشنی در معنای انسانی خود، حالتی از بیداری روح و رهایی از تیرگی جهل یا غم به شمار میرود.
از نظر زیباییشناسی و هنری نیز، مفهوم «روشن» نقشی کلیدی دارد. در نقاشی، سینما و عکاسی، نور ابزار اصلی خلق معناست. تضاد میان روشنایی و تاریکی نهتنها شکل اجسام را نمایان میکند، بلکه احساسات و مفاهیم را نیز منتقل میسازد. صحنهای روشن میتواند حس امنیت و آرامش ایجاد کند، در حالی که فضای تاریک اغلب نماد خطر یا ابهام است. به همین ترتیب، در شعر و نثر، واژهی «روشن» اغلب با مفاهیمی چون امید، صبح، دانایی و عشق همراه میشود.
«روشن» واژهای است که هم در طبیعت معنا دارد و هم در ذهن و روح انسان. این کلمه یادآور پیوند میان نور بیرونی و روشنایی درونی است. هرجا روشنی باشد، زندگی جریان دارد، فهم ممکن میشود و حقیقت آشکار میگردد. از همین رو، «روشن» نه فقط صفتی برای توصیف نور، بلکه بیانی از ذات آگاه، زنده و پویا در جهان و در وجود انسان است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «روشن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روشن