آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

روشن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / roshan /

bright, lit, lighted, light, luminous, vivid, shiny, rosy, well-lit, shining, radiant, lambent

bright

lit

lighted

light

luminous

vivid

shiny

rosy

well-lit

shining

radiant

lambent

منور

روز روشن و آفتابی بود.

It was a bright sunny day.

تالار توسط لامپ‌های کوچک برقی روشن شده بود.

The hall was lit with little electrics.

صفت
فونتیک فارسی / roshan /

running, working, turned on, operating on, switched on

running

working

turned on

operating on

switched on

درحال کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

باید بررسی کنم که چراغ‌های روشن خودرو به درستی کار می‌کنند یا خیر.

I need to check if the running lights on the car are functioning properly.

موتور روشن صدای آرامی تولید می‌کرد.

The working engine produced a smooth sound as it idled.

صفت
فونتیک فارسی / roshan /

on fire, burning, flaring (up), alight, flaming, combusting, blazing, ablaze

on fire

burning

flaring

alight

flaming

combusting

blazing

ablaze

مشتعل

آن‌ها دور آتش بزرگ روشن رقصیدند و از گرما لذت بردند.

They danced around the flaming bonfire, enjoying the warmth.

آتش روشن در اردوگاه، جنگل تاریک را روشن کرد.

The flaring campfire illuminated the dark woods.

صفت
فونتیک فارسی / roshan /

pastel, light, bright

pastel

light

bright

کم‌رنگ

چشمان او آبی روشن بود.

Her eyes were bright blue.

کلاه پری کرم روشن بود.

Pari's hat was light cream.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

(دارای) رنگ روشن

light-colored

صفت
فونتیک فارسی / roshan /

clear, cloudless, lucid, fair, serene, pellucid, limpid, unobscured, translucent

clear

cloudless

lucid

fair

serene

pellucid

limpid

unobscured

translucent

صاف

آسمان روشن بود و به ما اجازه می‌داد تا ستاره‌ها را که به‌زیبایی می‌درخشیدند را ببینیم.

The sky was clear, allowing us to see the stars twinkling brightly.

در دریاچه‌ی روشن، تصویر آسمان به‌طور کامل واضح بود.

On the unobscured lake, the reflection of the sky was perfectly clear.

صفت
فونتیک فارسی / roshan /

clear, manifest, explicit, plain, obvious, accurate, distinct, specific, intelligible, articulate, precise, unambiguous, clear-cut, well-defined, perspicuous

clear

manifest

explicit

plain

obvious

accurate

distinct

specific

intelligible

articulate

precise

unambiguous

clear-cut

well-defined

perspicuous

آشکار، واضح

تصویر واضح و روشن

a well-defined picture

هدف‌های پروژه روشن و به‌خوبی تعریف شده‌اند.

The goals of the project are clear and well-defined.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روشن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج روشن

روشن به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «روشن» در زبان انگلیسی به bright یا light ترجمه می‌شود؛ بسته به بافت جمله، ممکن است معادل‌هایی مانند clear, luminous یا radiant نیز به کار روند.

«روشن» واژه‌ای است که در ظاهر به مفهوم وجود نور و روشنی اشاره دارد، اما در عمق معنایی خود گستره‌ای وسیع‌تر از درک فیزیکی نور را دربرمی‌گیرد. این واژه نمادی از وضوح، آگاهی، امید و حیات است. هنگامی که گفته می‌شود چیزی روشن است، ذهن بلافاصله تصویری از فضایی پرنور، آشکار و زنده را تداعی می‌کند. اما «روشن» در زبان فارسی تنها وصفی برای وضعیت نوری نیست، بلکه می‌تواند به معناهای ذهنی، اخلاقی و حتی احساسی نیز اشاره داشته باشد.

در معنای نخست و ملموس، «روشن» به چیزی گفته می‌شود که در پرتو نور دیده می‌شود یا خود منبع نور است. خورشید، آتش، چراغ و حتی آسمان صبحگاهی نمونه‌هایی از پدیده‌های روشن‌اند. این روشنی امکان دیدن، درک و زندگی را فراهم می‌کند. در واقع، در جهان مادی، روشنایی هم‌معنای وجود است، زیرا بدون آن، شناخت و حرکت ممکن نمی‌شود. انسان از دیرباز نور و روشنایی را با زندگی، آگاهی و نجات پیوند داده و تاریکی را نماد نادانی، ترس یا نابودی دانسته است.

از دیدگاه ذهنی و روانی، «روشن» به حالتی از وضوح اندیشه و هوشیاری اشاره دارد. ذهن روشن، ذهنی است که در آن ابهام و سردرگمی وجود ندارد؛ اندیشه‌ها شفاف، منظم و آگاهانه‌اند. در زبان فارسی، وقتی می‌گوییم «فکرش روشن است»، منظورمان فردی با دیدی باز، منطقی و آگاه است. چنین کاربردی نشان می‌دهد که واژه‌ی «روشن» از حوزه‌ی فیزیکی به سطح شناختی و فلسفی نیز گسترش یافته است.

در بعد اخلاقی و احساسی، «روشن» توصیف‌کننده‌ی انسان‌هایی است که نیت نیک، دل پاک و روحی آرام دارند. گفته می‌شود «دلش روشن است» یا «چهره‌ای روشن دارد» — عباراتی که در آن، نور به عنوان نماد پاکی درونی و امید به کار می‌رود. در ادبیات فارسی نیز «روشنایی» همواره با حقیقت و خیر در ارتباط بوده است. مثلاً در اشعار عارفانه، روشن شدن دل به معنای رسیدن به معرفت و عشق الهی است. بنابراین، روشنی در معنای انسانی خود، حالتی از بیداری روح و رهایی از تیرگی جهل یا غم به شمار می‌رود.

از نظر زیبایی‌شناسی و هنری نیز، مفهوم «روشن» نقشی کلیدی دارد. در نقاشی، سینما و عکاسی، نور ابزار اصلی خلق معناست. تضاد میان روشنایی و تاریکی نه‌تنها شکل اجسام را نمایان می‌کند، بلکه احساسات و مفاهیم را نیز منتقل می‌سازد. صحنه‌ای روشن می‌تواند حس امنیت و آرامش ایجاد کند، در حالی که فضای تاریک اغلب نماد خطر یا ابهام است. به همین ترتیب، در شعر و نثر، واژه‌ی «روشن» اغلب با مفاهیمی چون امید، صبح، دانایی و عشق همراه می‌شود.

«روشن» واژه‌ای است که هم در طبیعت معنا دارد و هم در ذهن و روح انسان. این کلمه یادآور پیوند میان نور بیرونی و روشنایی درونی است. هرجا روشنی باشد، زندگی جریان دارد، فهم ممکن می‌شود و حقیقت آشکار می‌گردد. از همین رو، «روشن» نه فقط صفتی برای توصیف نور، بلکه بیانی از ذات آگاه، زنده و پویا در جهان و در وجود انسان است.

ارجاع به لغت روشن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روشن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روشن

لغات نزدیک روشن

پیشنهاد بهبود معانی