آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴

    روشن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / roshan /

    bright, lit, lighted, light, luminous, vivid, shiny, rosy, well-lit, shining, radiant, lambent

    bright

    lit

    lighted

    light

    luminous

    vivid

    shiny

    rosy

    well-lit

    shining

    radiant

    lambent

    منور

    روز روشن و آفتابی بود.

    It was a bright sunny day.

    تالار توسط لامپ‌های کوچک برقی روشن شده بود.

    The hall was lit with little electrics.

    صفت
    فونتیک فارسی / roshan /

    running, working, turned on, operating on, switched on

    running

    working

    turned on

    operating on

    switched on

    درحال کار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    باید بررسی کنم که چراغ‌های روشن خودرو به درستی کار می‌کنند یا خیر.

    I need to check if the running lights on the car are functioning properly.

    موتور روشن صدای آرامی تولید می‌کرد.

    The working engine produced a smooth sound as it idled.

    صفت
    فونتیک فارسی / roshan /

    on fire, burning, flaring (up), alight, flaming, combusting, blazing, ablaze

    on fire

    burning

    flaring

    alight

    flaming

    combusting

    blazing

    ablaze

    مشتعل

    آن‌ها دور آتش بزرگ روشن رقصیدند و از گرما لذت بردند.

    They danced around the flaming bonfire, enjoying the warmth.

    آتش روشن در اردوگاه، جنگل تاریک را روشن کرد.

    The flaring campfire illuminated the dark woods.

    صفت
    فونتیک فارسی / roshan /

    pastel, light, bright

    pastel

    light

    bright

    کم‌رنگ

    چشمان او آبی روشن بود.

    Her eyes were bright blue.

    کلاه پری کرم روشن بود.

    Pari's hat was light cream.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    (دارای) رنگ روشن

    light-colored

    صفت
    فونتیک فارسی / roshan /

    clear, cloudless, lucid, fair, serene, pellucid, limpid, unobscured, translucent

    clear

    cloudless

    lucid

    fair

    serene

    pellucid

    limpid

    unobscured

    translucent

    صاف

    آسمان روشن بود و به ما اجازه می‌داد تا ستاره‌ها را که به‌زیبایی می‌درخشیدند را ببینیم.

    The sky was clear, allowing us to see the stars twinkling brightly.

    در دریاچه‌ی روشن، تصویر آسمان به‌طور کامل واضح بود.

    On the unobscured lake, the reflection of the sky was perfectly clear.

    صفت
    فونتیک فارسی / roshan /

    clear, manifest, explicit, plain, obvious, accurate, distinct, specific, intelligible, articulate, precise, unambiguous, clear-cut, well-defined, perspicuous

    clear

    manifest

    explicit

    plain

    obvious

    accurate

    distinct

    specific

    intelligible

    articulate

    precise

    unambiguous

    clear-cut

    well-defined

    perspicuous

    آشکار، واضح

    تصویر واضح و روشن

    a well-defined picture

    هدف‌های پروژه روشن و به‌خوبی تعریف شده‌اند.

    The goals of the project are clear and well-defined.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد روشن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    مشعشع منور نورانی نوردار
    متضاد:
    تاریک تیره مبهم ناگویا کدر غیر شفاف
    مترادف:
    آشکار بارز بدیهی صریح عیان قطعی مبرهن محقق مشخص مشهود معلوم معین واضح واضح
    مترادف:
    کوک
    مترادف:
    گویا
    مترادف:
    براق تابان جلی رخشان متجلی
    مترادف:
    زلال شفاف

    سوال‌های رایج روشن

    روشن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «روشن» در زبان انگلیسی به bright یا light ترجمه می‌شود؛ بسته به بافت جمله، ممکن است معادل‌هایی مانند clear, luminous یا radiant نیز به کار روند.

    «روشن» واژه‌ای است که در ظاهر به مفهوم وجود نور و روشنی اشاره دارد، اما در عمق معنایی خود گستره‌ای وسیع‌تر از درک فیزیکی نور را دربرمی‌گیرد. این واژه نمادی از وضوح، آگاهی، امید و حیات است. هنگامی که گفته می‌شود چیزی روشن است، ذهن بلافاصله تصویری از فضایی پرنور، آشکار و زنده را تداعی می‌کند. اما «روشن» در زبان فارسی تنها وصفی برای وضعیت نوری نیست، بلکه می‌تواند به معناهای ذهنی، اخلاقی و حتی احساسی نیز اشاره داشته باشد.

    در معنای نخست و ملموس، «روشن» به چیزی گفته می‌شود که در پرتو نور دیده می‌شود یا خود منبع نور است. خورشید، آتش، چراغ و حتی آسمان صبحگاهی نمونه‌هایی از پدیده‌های روشن‌اند. این روشنی امکان دیدن، درک و زندگی را فراهم می‌کند. در واقع، در جهان مادی، روشنایی هم‌معنای وجود است، زیرا بدون آن، شناخت و حرکت ممکن نمی‌شود. انسان از دیرباز نور و روشنایی را با زندگی، آگاهی و نجات پیوند داده و تاریکی را نماد نادانی، ترس یا نابودی دانسته است.

    از دیدگاه ذهنی و روانی، «روشن» به حالتی از وضوح اندیشه و هوشیاری اشاره دارد. ذهن روشن، ذهنی است که در آن ابهام و سردرگمی وجود ندارد؛ اندیشه‌ها شفاف، منظم و آگاهانه‌اند. در زبان فارسی، وقتی می‌گوییم «فکرش روشن است»، منظورمان فردی با دیدی باز، منطقی و آگاه است. چنین کاربردی نشان می‌دهد که واژه‌ی «روشن» از حوزه‌ی فیزیکی به سطح شناختی و فلسفی نیز گسترش یافته است.

    در بعد اخلاقی و احساسی، «روشن» توصیف‌کننده‌ی انسان‌هایی است که نیت نیک، دل پاک و روحی آرام دارند. گفته می‌شود «دلش روشن است» یا «چهره‌ای روشن دارد» — عباراتی که در آن، نور به عنوان نماد پاکی درونی و امید به کار می‌رود. در ادبیات فارسی نیز «روشنایی» همواره با حقیقت و خیر در ارتباط بوده است. مثلاً در اشعار عارفانه، روشن شدن دل به معنای رسیدن به معرفت و عشق الهی است. بنابراین، روشنی در معنای انسانی خود، حالتی از بیداری روح و رهایی از تیرگی جهل یا غم به شمار می‌رود.

    از نظر زیبایی‌شناسی و هنری نیز، مفهوم «روشن» نقشی کلیدی دارد. در نقاشی، سینما و عکاسی، نور ابزار اصلی خلق معناست. تضاد میان روشنایی و تاریکی نه‌تنها شکل اجسام را نمایان می‌کند، بلکه احساسات و مفاهیم را نیز منتقل می‌سازد. صحنه‌ای روشن می‌تواند حس امنیت و آرامش ایجاد کند، در حالی که فضای تاریک اغلب نماد خطر یا ابهام است. به همین ترتیب، در شعر و نثر، واژه‌ی «روشن» اغلب با مفاهیمی چون امید، صبح، دانایی و عشق همراه می‌شود.

    «روشن» واژه‌ای است که هم در طبیعت معنا دارد و هم در ذهن و روح انسان. این کلمه یادآور پیوند میان نور بیرونی و روشنایی درونی است. هرجا روشنی باشد، زندگی جریان دارد، فهم ممکن می‌شود و حقیقت آشکار می‌گردد. از همین رو، «روشن» نه فقط صفتی برای توصیف نور، بلکه بیانی از ذات آگاه، زنده و پویا در جهان و در وجود انسان است.

    ارجاع به لغت روشن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «روشن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روشن

    لغات نزدیک روشن

    • - روشمند کردن
    • - روشمندانه
    • - روشن
    • - روشن از نور ماه
    • - روشن بین
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.