sprightly, perky, jocund, lighthearted, ebullient, euphoric
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ورزشکار جوان و سرخوش به راحتی از رقبایش پیشی گرفت.
The sprightly young athlete easily outran his competitors.
دانشآموز سرخوش مشتاقانه دستش را بالا برد تا سوال معلم را پاسخ دهد.
The perky student eagerly raised her hand to answer the teacher's question.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرخوش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرخوش