فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

شاخ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جسمی استخوانی‌مانند بر سر برخی حیوانات

فونتیک فارسی

shaakh
اسم

horn, tine, antler

شاخ گوزن در شاخه‌های درخت گیر کرد.

The elk's antlers got entangled in the branches of the tree.

گاو کوشید به تماشاچیان شاخ بزند.

The bull tried to horn the spectators.

شاخه

فونتیک فارسی

shaakh
اسم مخفف

branch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

شاخ و برگ پوسیده جوی را بند آورده بود.

Dead branches had dammed up the gutter.

از شاخ و برگ بستر خواب ساختن

to improvise a bed out of leaves and branches

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شاخ

  1. مترادف:
    سرون شخ قرن
  1. مترادف:
    شاخسار شاخه غصن
  1. مترادف:
    شاخابه
  1. مترادف:
    پیشانی ناصیه
  1. مترادف:
    پاره قطعه

ارجاع به لغت شاخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاخ

لغات نزدیک شاخ

پیشنهاد بهبود معانی