آخرین به‌روزرسانی:

شیفته به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خاطرخواه، عاشق

فونتیک فارسی

shifte
اسم صفت

enamoured, infatuated, groupie, nutty, rapt, ardent, amorous, attached, attracted, ravished, lover, smitten, fond, enticed, besotted, overeager, captivated, fascinated, charmed, interested, spellbound, mesmerized, enthralled, enraptured, enthusiast, enchanted, admirer, prepossessed, overanxious, fan, having a crush (on), being crazy (about)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

زیبایی در چشمان شیفته نهفته است.

Beauty lies in lover’s eyes.

او در مهمانی اداری کاملاً شیفته شد.

He became quite amorous at the office party.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شیفته

  1. مترادف:
    حیران خاطرخواه دلباخته دلداده شیدا عاشق مجذوب مجنون مفتون واله وامق

ارجاع به لغت شیفته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شیفته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شیفته

لغات نزدیک شیفته

پیشنهاد بهبود معانی