آخرین به‌روزرسانی:

فرخ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / farrokh /

ادبی auspicious, lucky, propitious, happy, blessed, fortunate, promising

خجسته

این رویداد فرخ را به شما صمیمانه تبریک عرض می‌کنم.

My sincere congratulations on this auspicious event of yours.

فرصت فرخ

fortunate opportunity

اسم خاص
فونتیک فارسی / farrokh /

masculine and feminine proper noun, Farrokh

نام زن و مرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

فرخ تازگی‌ها خیلی سیریش شده.

Farrokh has become very clingy lately.

فرخ کل شب را به من خندید.

Farrokh spent the night laughing at me.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرخ

  1. مترادف:
    خجسته خوش‌یوم سعد فرخنده مبارک میمون همایون
    متضاد:
    مشئوم
  1. مترادف:
    تابان درخشان رخشنده
  1. مترادف:
    زیبا مفخم

ارجاع به لغت فرخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرخ

لغات نزدیک فرخ

پیشنهاد بهبود معانی