آخرین به‌روزرسانی:

قطعه به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

ghe(a)t'e

piece, section, part, segment, tract, plot, fragment of an elegy(often an an independent poem), continent

شعر

strophe, verse, stanza

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

عامیانه wodge

piece, phrase, movement

cameo

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قطعه

  1. مترادف:
    پاره تکه خرده
  1. مترادف:
    دانه عدد فقره
  1. مترادف:
    لخت
  1. مترادف:
    بخش پارچه قطع
  1. مترادف:
    قاره

ارجاع به لغت قطعه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قطعه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قطعه

لغات نزدیک قطعه

پیشنهاد بهبود معانی