فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

محنت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مشقت

فونتیک فارسی

mehnat
اسم

ادبی suffering, affliction, hardship, toil, tribulation, misery, pain, crucible, travail, adversity, persecution

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

تو کز محنت دیگران بی‌غمی...

you who are unmoved by others' suffering...

گناه معمولاً محنت را در پی دارد.

Guilt usually connotes suffering.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محنت

  1. مترادف:
    آزمون آزمایش امتحان بلا
  1. مترادف:
    تعب رنج سختی عنا مرارت مشقت
  1. مترادف:
    اندوه غصه غم کرب
  1. مترادف:
    آزار عذاب گزند محنه

ارجاع به لغت محنت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محنت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محنت

لغات نزدیک محنت

پیشنهاد بهبود معانی