فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

محنت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • مشقت
  • فونتیک فارسی

    mehnat
  • اسم
    ادبی suffering, affliction, hardship, toil, tribulation, misery, pain, crucible, travail, adversity, persecution
    • - تو کز محنت دیگران بی‌غمی...

    • - you who are unmoved by others' suffering...
    • - گناه معمولاً محنت را در پی دارد.

    • - Guilt usually connotes suffering.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد محنت

ارجاع به لغت محنت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محنت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محنت

لغات نزدیک محنت

پیشنهاد بهبود معانی