آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

نوبت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / nobat /

turn, opportunity, chance, shot, move, crack, go, tour (of duty), watch, stint, shift

turn

opportunity

chance

shot

move

crack

go

tour

watch

stint

shift

وقت

نوبت او سر رسید.

His turn came around.

نوبت شماست، پس قبل‌از اقدام خوب فکر کنید.

It's your move, so think carefully before you act.

اسم
فونتیک فارسی / nobat /

time, (repeated) occasion, try

time

occasion

try

بار، دفعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دیروز سه نوبت به من زنگ زد.

He called me three times yesterday.

او بعداز شکست در نوبت اول، نوبت دوم را امتحان کرد.

She gave it a second try after failing the first time.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نوبت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت نوبت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوبت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوبت

لغات نزدیک نوبت

پیشنهاد بهبود معانی