امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پرده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پارچه‌ای که روی پنجره آویخته می‌شود

فونتیک فارسی

parde
اسم
curtain, window shade, portiere, valance, arras, drape, drapery, dosser

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- پرده را کنار بکش!

- Pull the curtain aside!

- پشت پرده

- behind the curtain

- پرده سفید با کناره‌ی طلایی است.

- The curtain is white with a gold border.
غشاء

فونتیک فارسی

parde
اسم
membrance

- پرده‌ی بیرونی

- outer membrane
پرده‌ی نمایش

فونتیک فارسی

parde
اسم
curtain

- ناگهان پرده (ی نمایش) پایین آمد.

- Suddenly the curtain dropped.

- پرده‌ی دوم این نمایش

- the second act of this play
پرده‌ی سینما

فونتیک فارسی

parde
اسم
screen

- فیلم را روی پرده انداخت.

- He projected the film on the screen.

- انداختن تصویر روی پرده

- the projection of the picture on the screen
پرده‌ی موسیقی

فونتیک فارسی

parde
اسم
note, scale
بوم نقاشی

فونتیک فارسی

parde
اسم
canvas
حجاب

فونتیک فارسی

parde
اسم
veil

- (حافظ) ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت ...

- come, cupbearer, my mistress removed her veil ...

- پرده برداشتن، پرده‌برداری کردن

- to unveil, to reveal
در تئاتر و اپرا
act
membrane
کامپیوتر web
موسیقی fret
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرده

  1. مترادف:
    پوشش حجاب ستر غشا غطاء
  1. مترادف:
    لایه
  1. مترادف:
    راه گاه مقام نغمه نوا
  1. مترادف:
    صحنه نقش
  1. مترادف:
    تابلو
  1. مترادف:
    چادر خرگاه خیمه
  1. مترادف:
    اندرون حرم حرمسرا

ارجاع به لغت پرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرده

لغات نزدیک پرده

پیشنهاد بهبود معانی