فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کوفته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    koofte
  • bruised, pounded, exhausted, tired out
  • meatball, rissole, one who is worn out by fatigue
  • bruised, pounded, exhausted, tired out
  • meatball, rissole, one who is worn out by fatigue
  • خوراک پزی
  • dumpling
  • wrought
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کوفته

ارجاع به لغت کوفته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوفته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوفته

پیشنهاد بهبود معانی