گستاخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پررو، بی‌ادب، بی‌پروا

فونتیک فارسی

gostaakh
صفت
ادبی rude, impudent, disrespectful, daring, impolite, ungracious, contumelious, saucy, immodest, flip, unmannerly, irreverent, short-spoken, gruff, unblushing, brazen, insolent, fresh, familiar, audacious, bold, brassy, sassy, nervy, pert, presumptuous, snotty

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او به‌طرز غیرقابل‌تحملی گستاخ بود.

- She had been insufferably rude.

- فروشنده‌ی گستاخ تلاش کرد محصولی را به من بفروشد که به‌طور واضحی به آن نیاز نداشتم.

- The impudent salesman tried to sell me a product I clearly didn't need.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گستاخ

ارجاع به لغت گستاخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گستاخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گستاخ

لغات نزدیک گستاخ

پیشنهاد بهبود معانی