جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "س" (صفحه 15)
سوار کردن بر
سوار کردن ماشین آلات
سوار کردنی
سوار کشتی
سوار کشتی شدن
سوار کشتی کردن
سوار کشتی و هواپیما شدن
سوار کشتی و هواپیما کردن
سوار کننده
سوار مسلح
سوار هواپیما شدن
سواراتوبوس شدن
سوارخ برای نگهداشتن قلاب
سواردرشکه
سوارکار
سوارکارانه
سوارکاری
سوارکاری شدن
سوارکاری کردن
سوارکسی شدن
سوارکشتی شدن
سوارکن
سواره
سواره رو
سواره نظام
سواره نیزه بازی کردن
سواری
سواری دادن
سواری کردن
سواری کردن با دوچرخه
سواسوا
سواشدن
سواکن
سوال
سوال پیچ کردن
سوال تلقینی
سوال جهت دار
سوال کردن
سوالی
سوانح
سواو
سوای
سوایی
سوءاستفاده
سوءاستفاده کردن
سوءتدبیر
سوءتعبیر
سوءتغذیه
سوءتفاهم
سوءرفتار
سوءظن
سوءقصد
سوءهاضمه
سوئ
سوئ ادب
سوئد
سوئدی
سوئز
سوئظن داشتن از
سوئیت
سوئیچ
سوئیس
سوئیسی
سوبسید
سوبسید دادن
سوبلمه کردن
سوبلیمه
سوپ
سوپ آبکی
سوپ آبکی گوشت گاو
سوپ بامیه
سوپ خوری
سوپ رقیق
سوپ غلیظ دارای سبزیجات
سوپ ویشی
سوپاپ
سوپاپ پیستون
سوپاپ خودگشا
سوپر شارژکردن موتور
سوپر مارکت
سوپرانو
سوپرشارژر موتور
سوت
سوت برای زن ها
سوت خطر
سوت رادیو
سوت زدن
سوت زن
سوت زننده
سوت سوتک
سوت فلزی زدن
سوت کردن
سوت کشیدن
سوت کشیدن برای زن ها
سوت کشیدن و همهمه حضار
سوت ماشین
سوت و کور
سوت و کور کردن
سوتک
سوتی
سوخ
سوخاری
سوخت
سوخت آما
سوخت اتمی
سوخت افزودن
سوخت پاش
سوخت پاش اتومبیل
سوخت پذیر
سوخت جامد
سوخت خوران موتور
سوخت دادن
سوخت دج
سوخت رسان
سوخت رسان هواپیما
سوخت رساندن
سوخت رساندن به آتش
سوخت شدن
سوخت گیاهی
سوخت گیر
سوخت گیری
سوخت گیری کردن
سوخت و ساز پایه
سوخت و ساز کردن
سوخت و ساز نما
سوخت و سازی
سوخت وساز
سوخت های سنگواره ای
سوخت های کانی
سوختار شدید
سوختاما
سوختگاه موتورهای بنزینی
سوختگر
سوختگی
سوختگی پوست در اثر آفتاب
سوختگی در اثر آبگونه
سوختگی در اثر بخار داغ
سوختگی در اثر تابش
سوختگی در اثر حرارت
سوختگی سطحی
سوختن
سوختن از درون
سوختن با نور درخشان
سوختن بدون شعله و دود کردن
سوختن به سرعت
سوختن در آرزوی چیزی
سوختن فیوز
سوختن فیوز برق
سوختن و دود کردن
سوختن و ساختن
سوختنی
سوخته
سوخته شدن در اثرآفتاب
سوخته کنی کردن
سوختی
سود
سود اضافی به سهامداران
سود بردار
سود بردن
سود پخشی
سود پرداختی به بیمه داران
سود دادن
سود رساندن
سود سوزآور
سود سهام
سود کلان
سود ناویژه
سود و زیان
سود ویژه
سودآور
سودآوری
سودا
سودائ
سودائی
سودابندی
سوداری
سودازه
سوداگر
سوداگران
سوداگرانه
سوداگرای
سوداگرایی
سوداگرخانه
سوداگرمنش شدن
سوداگری
سوداگری کردن
سودان
سودان جنوبی
سودانی
سودای خام پختن
سودبخش
سودبخشانه
سودجو
سودجویی
سودجویی کردن
سودسوزآور
سودکردن
سودگرای
سودگزینی
سودمند
سودمند بودن
سودمندباوری
سودمندگرایی
سودمندی
سودن
سودوکو
سوده
سودیوم
سور
سور برپا کردن
سور بزرگ
سور دادن
سور دانگی
سور کردن
سور مانند
سور نیمروز
سور و شادی
سوراخ
سوراخ انگشتی در سازهای بادی
سوراخ اوزن
سوراخ بارو برای تیراندازی
سوراخ برای بند کفش
سوراخ برای طناب کشتی
سوراخ بشکه
سوراخ بینی
سوراخ بینی نهنگ
سوراخ پیوندی
سوراخ تلفن عمومی و قلک
سوراخ تنفس
سوراخ جانور
سوراخ چاه
سوراخ چیزی را گرفتن با پنبه
سوراخ چیزی را گرفتن با کهنه
سوراخ دار کردن
سوراخ دردار بام خانه
سوراخ دردار عرشه کشتی
سوراخ دکمه
سوراخ دکمه گذاشتن
سوراخ دماغ
سوراخ دودکش
سوراخ را گشاد کردن
سوراخ زه کشی عرشه
سوراخ ساز
سوراخ ساز بادی
سوراخ سازهای بادی
سوراخ سنبه
سوراخ سنگر در دیوار دژ
سوراخ سوراخ
سوراخ سوراخ شدن
سوراخ سوراخ کردن
سوراخ سوزن
سوراخ سوزن دوزی شده
سوراخ سیاه
سوراخ شدگی
سوراخ شدن
سوراخ شدن با چیز تیز
سوراخ شدن با سوزن
سوراخ شده
سوراخ عبور دیوار
سوراخ عبور نرده
سوراخ کردن
سوراخ کردن با چیز تیز
سوراخ کردن با خار
سوراخ کردن با سوزن
سوراخ کردن با شاخ زنی
سوراخ کردن با کلنگ
سوراخ کردن با مته
سوراخ کردن با منگنه
سوراخ کردن با نیزه
سوراخ کردن با هر چیز گردان
سوراخ کردن بدنه قایق
سوراخ کردن بشکه
سوراخ کردن عمدی بدنه کشتی
سوراخ کردنی
سوراخ کلید
سوراخ کن
سوراخ کندن
سوراخ کنده شده با اسکنه
سوراخ کننده
سوراخ کوچک
سوراخ کون
سوراخ گره در تخته و الوار
سوراخ گیر
سوراخ لبه دوزی شده
سوراخ مته
سوراخ وسنبه
سوراخ های تور
سوراخ های سرند
سوراخچه
سوراخدار
سورئالیست
سورئالیستی
سورئالیسم
سورپریز
سورت
سورتر
سورتمه
سورتمه اسبی
سورتمه بارکش
سورتمه بزرگ
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
remora
canonical
silverfish
whisk
hear! hear!
game meat
processed meat
bresaola
corned beef
prehistoric
preponderance
prescriptive
presumable
presumably
presumptive
یافتن
خرد
دیبا
دماسنج
خار
ضیق وقت
پولی
صالح
پونز
شادمان
شخانه
پیپ
سیمین
سکه
سلیمان