Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست فهرست
  • ورود یا ثبت‌نام
  • جست‌وجو
  • نرم‌افزار‌ها
    • نرم‌افزار اندروید اطلاعات بیشتر
    • نرم‌افزار iOS اطلاعات بیشتر
  • راهنما
  • تماس با ما
  • درباره‌ی ما
  • لغات جست‌وجو شده
  • وبلاگ
  • الف
  • ب
  • پ
  • ت
  • ث
  • ج
  • چ
  • ح
  • خ
  • د
  • ذ
  • ر
  • ز
  • ژ
  • س
  • ش
  • ص
  • ض
  • ط
  • ظ
  • ع
  • غ
  • ف
  • ق
  • ک
  • گ
  • ل
  • م
  • ن
  • و
  • ه
  • ی

لیست الفبای فارسی: حرف "ق"

  • قائد
  • قائل
  • قائل شدن
  • قائل شدن به
  • قائم
  • قائم الزاویه
  • قائم بالذات
  • قائم بر
  • قائم به ذات
  • قائم ساز
  • قائم کردن
  • قائم مقام
  • قائم مقام مطران
  • قائمه
  • قائن
  • قاب
  • قاب آویز
  • قاب ایستایی
  • قاب بازی
  • قاب بال
  • قاب بلبرینگ
  • قاب بندی
  • قاب بندی آذینی
  • قاب پرده
  • قاب پنجره
  • قاب تخته نرد
  • قاب در
  • قاب دستمال
  • قاب زدن
  • قاب ساز
  • قاب سقف
  • قاب شده
  • قاب فیلم
  • قاب کردن
  • قاب گردن در گاوداری ها
  • قاب گرفتن
  • قابض
  • قابض الارواح
  • قابضیت
  • قابل
  • قابل -
  • قابل آبیاری
  • قابل اتکا
  • قابل اتهام
  • قابل اثبات
  • قابل اجاره
  • قابل اجرا
  • قابل اجرا از ...
  • قابل احتراز
  • قابل احتراق
  • قابل احترام
  • قابل احترام کردن
  • قابل احساس
  • قابل اختلاط و امتزاج
  • قابل ارتجاع
  • قابل ارث بری
  • قابل استخدام
  • قابل استعمال
  • قابل استفاده
  • قابل اشتعال
  • قابل اصلاح
  • قابل اطمینان
  • قابل اعتبار
  • قابل اعتراض
  • قابل اعتماد
  • قابل اعتماد بودن
  • قابل اعمال
  • قابل اغماض
  • قابل افراز
  • قابل اقامه دعوا
  • قابل الصاق به دیوار توسط سنجاق
  • قابل انبساط
  • قابل انتخاب
  • قابل انتظار
  • قابل انتقال
  • قابل انتقال به وسیله پشت نویسی
  • قابل انتقال در مالکیت
  • قابل اندازه گیری
  • قابل انعطاف
  • قابل انعکاس
  • قابل انفجار
  • قابل انکار
  • قابل ایراد
  • قابل باد کردن
  • قابل بارورسازی
  • قابل بازخرید
  • قابل بحث
  • قابل بخشش
  • قابل برابر شماری
  • قابل بردن به دادگاه اداری
  • قابل برگشت
  • قابل بقا
  • قابل بودن
  • قابل بهره برداری
  • قابل بهره گیری
  • قابل پذیرش
  • قابل پرداخت
  • قابل پرداخت به آورنده
  • قابل پرستش
  • قابل پرواز
  • قابل پل زدن و عبور
  • قابل پیش بینی
  • قابل پیوندزنی
  • قابل تاسف
  • قابل تبدیل
  • قابل تبدیل به طلا و نقره
  • قابل تجدید
  • قابل تحسین
  • قابل تحقیر
  • قابل تحمل
  • قابل تحویل
  • قابل ترجمه
  • قابل ترحم
  • قابل تردید
  • قابل تشخیص
  • قابل تصمیم گیری و اتخاذ روش
  • قابل تصور
  • قابل تعبیر
  • قابل تعدیل
  • قابل تعدیل و تنظیم
  • قابل تعقیب
  • قابل تعقیب و صدور کیفر خواست
  • قابل تعمیر
  • قابل تعویض
  • قابل تعیین
  • قابل تغییر جا
  • قابل تفکر
  • قابل تقسیم
  • قابل تکذیب
  • قابل تلفظ
  • قابل تلفیق
  • قابل تلقین
  • قابل تمجید
  • قابل تمسخر
  • قابل تنبیه
  • قابل تنظیم
  • قابل تنفس
  • قابل توارث
  • قابل توجه
  • قابل توجه کردن
  • قابل توجیه
  • قابل توسعه
  • قابل توصیه
  • قابل توضیح
  • قابل جریمه
  • قابل جوش دادن
  • قابل جوش دادن به هم
  • قابل چاپ
  • قابل چشم پوشی
  • قابل حصول
  • قابل حل
  • قابل حمل
  • قابل حمل و نقل
  • قابل حمل و نقل بودن
  • قابل خرج
  • قابل خرید از دلال و نه از طریق بورس سهام
  • قابل خواندن بودن
  • قابل خوردن
  • قابل دادوستد
  • قابل دخول
  • قابل در آغوش گیری
  • قابل درک
  • قابل دسترسی
  • قابل دفاع
  • قابل دید فقط با تلسکوپ
  • قابل ذکر
  • قابل ذکر در اخبار
  • قابل رجوع
  • قابل ردیابی
  • قابل رعایت
  • قابل روکش کردن
  • قابل رویت
  • قابل زرع
  • قابل زندگی
  • قابل ژرفاسنجی
  • قابل ستایش
  • قابل سرایت
  • قابل سکنی
  • قابل سکونت
  • قابل شرب
  • قابل شستشو
  • قابل شستن
  • قابل شناسایی
  • قابل شنیدن
  • قابل صرف وقت
  • قابل طبقه بندی
  • قابل طرح در دادگاه
  • قابل طعن و لعن
  • قابل عبور
  • قابل عرضه
  • قابل عزل
  • قابل عفو
  • قابل علاج
  • قابل عمل جراحی
  • قابل فروش
  • قابل فهم
  • قابل فهم بودن
  • قابل فهم خواص
  • قابل فهم عوام کردن
  • قابل قبول
  • قابل قسمت
  • قابل کسر از مالیات
  • قابل کسر کردن
  • قابل کشت
  • قابل کشتیرانی
  • قابل کنترل
  • قابل کیفر
  • قابل گذشت
  • قابل گردآوری
  • قابل لمس
  • قابل مبادله
  • قابل محاسبه
  • قابل مخالفت
  • قابل مذاکره
  • قابل مصرف
  • قابل معاشرت
  • قابل معاوضه
  • قابل مقاومت
  • قابل مقایسه
  • قابل مقایسه بودن با
  • قابل ملاحظه
  • قابل ملامت
  • قابل نوشیدن
  • قابل نیست
  • قابل وصول
  • قابل هدایت
  • قابل هضم
  • قابلگی
  • قابلمه
  • قابله
  • قابلیت
  • قابلیت ارتجاع
  • قابلیت اشتعال
  • قابلیت اشتغال
  • قابلیت اطمینان
  • قابلیت به کار بردن
  • قابلیت تحسین
  • قابلیت حل
  • قابلیت حل شدن
  • قابلیت خرید و فروش
  • قابلیت خوراک
  • قابلیت دفاع
  • قابلیت رویت
  • قابلیت کشتیرانی
  • قابلیت مقاومت مغناطیسی
  • قابلیت هدایت
  • قابلیت هدایت گرما
  • قابیل
  • قاپ
  • قاپ باز
  • قاپ زدن
  • قاپ زدن با دندان
  • قاپ زن
  • قاپ زننده
  • قاپ زنی
  • قاپو
  • قاپوچی
  • قاپوق
  • قاپی
  • قاپیدن
  • قاپیدن با دندان
  • قات قات
  • قات قات کردن
  • قات قات کردن کلاغ
  • قات قات کردن مرغابی
  • قات و قوت کردن کودکان بی زبان
  • قاتق
  • قاتل
  • قاتل پدر
  • قاتل در قتل های سیاسی
  • قاتل سلطان
  • قاتلانه
  • قاتمه
  • قاتی پاتی
  • قاتی پاتی کردن
  • قاتی کردن
  • قاجاریه
  • قاچ
  • قاچ زین
  • قاچ زین اسب
  • قاچ سیر
  • قاچ کردن
  • قاچ کردن گوشت پخته
  • قاچ کننده
  • قاچاق
  • قاچاق اسلحه و مهمات
  • قاچاق حمل کردن
  • قاچاق شدن
  • قاچاق فروشی
  • قاچاق کردن
  • قاچاقچی
  • قاچاقچی اسلحه و مهمات
  • قاچاقچی گری
  • قاچاقچی گری کردن
  • قاچاقی
  • قاچاقی آوردن
  • قاچاقی بردن
  • قاچاقی چاپ کردن
  • قاچاقی صید کردن
  • قادر
  • ‹
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ›
  • مترجم متن آنلاین
  • دریافت نرم‌افزار اندروید
  • دریافت نرم‌افزار iOS
  • راهنما
  • درباره‌ی ما
  • تماس با ما
  • قیمت‌ها
  • وبلاگ
  • لغت‌های تصادفی
  • نیکوکاری ۱۴۰۰
  • قوانین و مقررات
  • حریم خصوصی
  • تلفظ صوتی توسط دانشگاه کمبریج ارائه شده است
  • دروازه پرداخت معتبر
  • فست دیکشنری در اینستاگرام
  • فست دیکشنری در توییتر
© 2007 - 2023 Fast Dictionary (Fastdic) All rights reserved.
Audio pronunciations copyright © Cambridge University Press.
منتخب بهترین نرم‌افزار iOS در جشنواره وب ایران برنده‌ی جایزه کاربردپذیری نرم‌افزار برتر اندروید از سوی کافه بازار