جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ق" (صفحه 4)
قرابین
قرابینه
قراچی
قرار
قرار ازدواج گذاشتن
قرار اعدادی
قرار چهارنفره دو پسر با دو دختر
قرار داد رسمی
قرار دادن
قرار دادن آجر
قرار دادن با دقت
قرار دادن بر فراز چیزی
قرار دادن بین دو چیز
قرار دادن پیه خوک لابلای گوشت مرغ
قرار دادن خود در معرض چیزی
قرار دادن در پوشینه
قرار دادن در تخمدان
قرار دادن در جاکاغذی
قرار دادن در جعبه
قرار دادن در جهت باد
قرار دادن در خانک
قرار دادن در ردیف
قرار دادن در زمین
قرار دادن در کپسول
قرار دادن در کیسه
قرار دادن در گهواره
قرار دادن در محل بخصوص
قرار دادن در معرض چیزی
قرار دادن در معرض نور
قرار دادن زیاد فیلم در معرض نور
قرار دادن گوی روی تی
قرار دادن لایه های گوشت خوک لابلای گوشت مرغ
قرار دادن محکم در جایی
قرار داشتن
قرار داشتن به صورت افقی
قرار داشتن به صورت خوابیده
قرار داشتن در جای باصفا
قرار داشتن در جای دنج
قرار داشتن در جای محفوظ
قرار دهنده
قرار دهی
قرار دیدار
قرار زندان صادر کردن
قرار فروش سهام
قرار فروش کالا
قرار گذاشتن
قرار گرفتن
قرار گرفتن پرنده
قرار گرفتن جلو دوربین
قرار گرفتن در تخمدان
قرار گرفتن در جهت باد
قرار گرفتن در کیسه
قرار گرفتن در مقابل چیزی دیگر
قرار گرفتن روی
قرار گرفته
قرار گرفته روی سینه
قرار گیرنده در چیز دیگر
قرار گیری در مرکز
قرار مجدد
قرار محکومیت صادر کردن
قرار ملاقات
قرار و مدار
قرارداد
قرارداد امضا کردن
قرارداد بستن
قرارداد دست دوم
قرارداد زناشویی
قرارداد صلح
قرارداد فرعی
قرارداد فرعی امضا کردن
قرارداد فروش زمین
قرارداد کارآموزی
قرارداد منع آزمایش سلاح های اتمی
قراردادهای آتی
قراردادی
قراردم
قرارشدن
قرارقبلی
قرارگاه
قرارگاه پارو
قرارگاه پاسداران ملی
قرارگاه دیدبانی
قرارگیر
قرارگیری
قرارگیری زن در زیر و مرد بر روی او
قراسوران
قراص
قراصه
قراضگی
قراضه
قراضه در مورد اتومبیل
قراقر
قراقروت
قران
قراول
قراول خانه
قراول رفتن
قراول رفتن سلاح
قراول روی
قراول گرفتن
قراولگاه
قراین و امارات به دست آوردن
قرب
قربان
قربان کردن
قربانی
قربانی سازی
قربانی سوزاندنی
قربانی شدن
قربانی کردن
قربت
قربتاالی الله
قربون
قرتی
قرچ
قرچ قرچ خوردن
قرچ قرچ کردن
قرحه
قرحه آکله
قرحه دار کردن
قرص
قرص آسپیرین
قرص خواب
قرص در مورد تسمه
قرص در مورد طناب
قرص درشت
قرص روپوش دار
قرص سرفه بر
قرص کامل شدن ماه
قرص کردن
قرص کمر
قرص ماه
قرص مخدر
قرص مکیدنی
قرص نان
قرص نعناع
قرص نیرو بخش
قرض
قرض الحسنه
قرض با بهره دادن
قرض بالا آوردن
قرض دادن
قرض داشتن
قرض دهنده
قرض شرافتی
قرض کردن
قرض گرفتن
قرض گیری
قرض نکول شده
قرض و قوله کردن
قرضداری
قرضه
قرضی
قرطاجنه
قرطاس بازی
قرطبه
قرع
قرعه
قرعه انداختن
قرعه کشی
قرعه کشیدن
قرق
قرق کردن
قرقاول
قرقاول ماده
قرقاول نر
قرقر
قرقره
قرقره بالابر
قرقره تسمه نگهدار
قرقره سیم پیچی شده
قرقره طنابخور
قرقره نخ و فیلم
قرقره و زنجیر
قرقی
قرقیزستان
قرلی
قرمدنگ
قرمز
قرمز آجری
قرمز آلبالویی
قرمز بوقلمون و برخی جانوران
قرمز تیره
قرمز دانه
قرمز در مورد چشم
قرمز روشن
قرمز سیر
قرمز شدن
قرمز فرنگی
قرمز کردن
قرمز مایل به آبی
قرمز مایل به زرد
قرمز مایل به سیاه
قرمز مایل به قهوه ای
قرمز متمایل به نارنجی
قرمز یکدست
قرمزی
قرمساق
قرمه
قرمه کردن
قرن
قرنتی
قرنطینه
قرنطینه کردن
قرنفل
قرنهای میانه
قرنیز
قرنیه
قروض
قروض دولتی
قرون
قرون وسطایی
قرون وسطی
قره
قره العین
قره غاز
قره قاط
قره قاط سیاه
قره قوش
قره کل
قره کهر
قره مینا
قره نی
قرهنی
قری
قری ایجاد کردن
قری فلز
قریب
قریب الوقوع
قریب الوقوع بودن
قریب به
قریحه
قرین
قرین افتخار
قرین افتخار کردن
قرین امتنان
قرینگی
قرینه
قرینه درب
قرینه کفش
قریه
قریه ده
قز
قزاق
قزاقستان
قزح سانی
قزل
قزل آلای رنگین
قزل آلای نهری
قزل الا
قزن قفلی
قژقژ
قس علی هذا
قساوت
قسر در رفتن
قسراق
قسری
قسط
قسط بندی
قسط در پرداخت بدهی
قسط دریافتی بابت حقوق بازنشستگی
قسطنطنیه
قسطی
قسم
قسم خوردن
قسم خوردن به مقدسات سرچیزهای جزئی
قسم خورده
قسم دادن
قسم دروغ خوردن
قسم سوگند
قسم نامه
قسم یادکردن
قسمت
قسمت اساسی
قسمت افقی هر چیز
قسمت بندی
قسمت تحتانی
قسمت داخلی
قسمت در رمان
قسمت عرضی هر چیز
قسمت عقب عرشه
قسمت فرعی
قسمت کردن
قسی القلب
قسی سخت
قسیم
قشر
قشر بندی کردن
قشر جامعه
قشر مخ در مغز سر
قشربستن
قشربندی
قشرپوست
قشرهای مختلف
قشری
قشری گری در اطاعت از کتب مقدس
قشعریره
قشقرق
قشقره
قشقون
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی