جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "گ" (صفحه 4)
گرفتگی صدا
گرفتگی عضله
گرفتگی گلو و سینه
گرفتگی لوله
گرفتگی لوله را بر طرف کردن
گرفتگی و درد عضلات پا
گرفتگی هوا
گرفتن
گرفتن آب میوه
گرفتن از
گرفتن از حساب
گرفتن انگشت به طرف کسی
گرفتن با پا
گرفتن با چنگ
گرفتن با چنگال
گرفتن با دست
گرفتن با زحمت
گرفتن با زور
گرفتن با قشون و جنگ
گرفتن با مهارت
گرفتن به چیزی
گرفتن به زور
گرفتن به صحبت
گرفتن به محکمی
گرفتن بیماری
گرفتن بینی
گرفتن پاس
گرفتن تلفن
گرفتن توپ با دستکش ویژه
گرفتن توپ در آغاز مسابقه
گرفتن جا
گرفتن جای بازیکن خسته
گرفتن جای پاسدار خسته
گرفتن جای چیزی
گرفتن جای کسی
گرفتن جای کسی با مکر
گرفتن چیزی از کسی
گرفتن خر کسی
گرفتن در دست
گرفتن دست یکدیگر
گرفتن دنده
گرفتن دور چیزی
گرفتن دور چیزی با انگشتان
گرفتن دور چیزی با دست
گرفتن رادیو
گرفتن رادیو و تلویزیون
گرفتن زبان
گرفتن سلاح به سوی کسی
گرفتن کارگر
گرفتن کلاچ
گرفتن کلاسی بخصوص
گرفتن لوله
گرفتن مجاری بینی و گلو
گرفتن مجدد شهر
گرفتن مجرا
گرفتن ناگهانی
گرفتن و به زور بردن
گرفتن وسیله نقلیه
گرفتن وقت
گرفتن وکیل
گرفتن هفت تیر به طرف کسی
گرفتنی
گرفته
گرفته شدن
گرفته شدن لوله
گرفته شدن مجاری بینی و گلو
گرفته شده از
گرفته کردن
گرفته و نامشخص
گرگ
گرگ انسان
گرگ باران دیده
گرگ بچه
گرگ صفت
گرگ مرد
گرگ وار
گرگ ومیش
گرگاس
گرگر سوختن
گرگسان
گرگم به هوا
گرگن
گرگو
گرگی
گرگین
گرل فرند
گرم
گرم بودن
گرم بودن مهمانی
گرم پر
گرم دشت
گرم روی
گرم سازی بدن
گرم شدن
گرم شدن با هم
گرم کار
گرم کالری
گرم کردن
گرم کردن کامل
گرم گرفتن
گرم گرم
گرم نشده
گرم و احساساتی
گرم و تازه
گرم و خفه
گرم و گرفته
گرم و گیرا
گرم و مرطوب
گرم و مطبوع
گرم و نرم
گرما
گرما برقی
گرما پویا شناسی
گرما تاب
گرما دادن
گرما دیسگر
گرما زدگی
گرما زده
گرما سخت
گرما سوختگی
گرما گرم
گرما نگهدار
گرما هسته ای
گرما یون شناسی
گرمابه
گرمابه سرا
گرماپا
گرمادرمانی
گرمادش
گرماده
گرمارخش
گرمارسان
گرمازا
گرمازدگی
گرماسپر
گرماسنج
گرماکاه
گرمای خفته
گرمای زیاد
گرمای سپید
گرمای غریزی
گرمای نهان
گرمایی
گرمب
گرمب گرمب کردن
گرمخانه
گرمسازی اتاق
گرمسازی ساختمان
گرمسیر
گرمسیری
گرمش
گرمک
گرمکن
گرمکن توآبی
گرملین
گرمم است
گرمی
گرمی دانه
گرمی روابط
گرمی و رطوبت هوا
گرمیخ زدن
گرنادا
گرنج
گرو
گرو بستن
گرو کردن
گرو کشیدن
گرو گذاری
گرو گذاشتن
گرو گرفتن
گروانیدن
گروبردار
گروتسک
گرور کلیولند
گروزه
گروس
گروش انگیزی
گروکشی
گروگان
گروگاه
گروگذار
گرونده
گروه
گروه آتش نشانی
گروه آمدن
گروه اصلی هر سازمان
گروه اعزامی
گروه اعزامی به کشور دیگر
گروه اعمال نفوذ
گروه اندیشمند
گروه بازیگر
گروه بازیگران و خوانندگان
گروه باله
گروه بزرگ
گروه بزرگی از مردم
گروه بندی کردن
گروه به خصوص
گروه بیگاری
گروه پر نفوذ
گروه پنج تایی
گروه پنج نفره خوانندگان
گروه پنج نفره نوازندگان
گروه پیشاهنگ
گروه پیشتاز
گروه پیگرد
گروه تندواکنش
گروه جانوران دریایی
گروه جستجو
گروه جلب رای
گروه جنایتکار
گروه چترباز
گروه چهار نفری
گروه چهارگانه
گروه حرف اضافه ای
گروه حمله
گروه خون
گروه خونی
گروه خونی "ق"
گروه خونی آ
گروه خونی آ- ب
گروه دارای منافع خصوصی
گروه درمانی
گروه دست دوم
گروه دو نفری
گروه دوازده تایی
گروه دیده ور
گروه رزمی
گروه رقصگران باله
گروه زنانه
گروه زی
گروه سرایندگان
گروه سربازان
گروه سنت گرا
گروه سه گانه
گروه سه نفری
گروه شامل بازیگران سرشناس
گروه شامل ورزشکاران سرشناس
گروه شکارچیان
گروه ضربت
گروه فرعی
گروه فشار
گروه قانونگذار
گروه قیدی
گروه کر
گروه کردن
گروه کوچک
گروه کوچگر
گروه کوکلاکس کلان
گروه گرای
گروه گرای معاشرتی
گروه گرایی
گروه گروه
گروه گسیل شده
گروه گشت
گروه متحد
گروه متراکم انسان ها
گروه متشکل از سه چیز
گروه متشکل از سه نفر
گروه متعصب و جاهل
گروه محافظه کار
گروه مخالف
گروه مذهبی
گروه مراقب
گروه مردم
گروه مردم برای کار بخصوصی
گروه مسلح
گروه مشاور
گروه مشاوران
گروه مشاوران ویژه شاه
گروه مشایعین در مراسم رسمی
گروه نمایندگان
گروه نمایندگی
گروه نوک
گروه نه تایی
گروه واژه ها
گروه ورزشی
گروه ورزشی دانشگاه
گروه ویژه
گروه های متحد
گروه هشت تایی
گروه هشت نفری
گروه هفت نفره
گروه همبسته در اداره
گروه همسالان
گروه همگنان
گروه هنرپیشگان سیار
گروهان
گروهان زرهی
گروهان سوار
گروهان هوانیروز
گروهبان
گروهبان اصطبل
گروهبان دوم
گروهبان یکم
گروهبانی
گروهچه
گروهک
گروهک توطئه گرای
گروهگان
گروهگانی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
paddle tennis
sphygmomanometer
motor home
newsletter
invoice
wetsuit
three sheets to the wind
job hunting
apply
alumna
antibody
food poisoning
for example
for real
for sure
جهتدهی
آنفلوانزا
ماهی هامور
سپور
ماهی کفشک
ماهی باراکودا
ماهی آمبرجک
ماهی سرخطبل
ماهی لوتی
قفس
ابطال
باطله
باطل کردن
بطالت
واجد شرایط