جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "گ" (صفحه 6)
گزن
گزن کشیدن
گزند
گزند پنهان
گزند رساندن
گزند رساندن به
گزند زدن
گزند ناپذیر
گزند یافتن
گزندآور
گزندپذیر
گزندگی
گزنده
گزنه
گزنه امریکایی
گزنه چمن
گزنه دریایی
گزیت
گزیت دهنده
گزیدگی
گزیدگی سگ هار
گزیدن
گزیدن بخش های خواندنی
گزیدنی
گزیده
گزیده از کتاب
گزیده ها
گزیر
گزیردن
گزیرش
گزیلوفون
گزین
گزین پذیر
گزین دژسویه
گزین شدنی
گزین طبیعی
گزین فهرست
گزین کردن
گزین ناپذیر
گزین ناپذیری
گزینش
گزینش از راه بخت آزمایی
گزینش اعضای ژوری
گزینش برپار
گزینش به نمایندگی
گزینش پذیری
گزینش واژه ها
گزینش ها
گزینشگر
گزینشگری
گزینشی
گزینگان
گزینگانی
گزینگر
گزینگر صفحات
گزینگران
گزیننده
گزینه
گزینه انجیل
گس
گساردن
گساردن به طور کامل
گسارده
گسارش
گسارش به شوخی
گسارشگر
گسارگر
گسارنده
گساره
گساریدن
گست
گستاخ
گستاخ و بی اعتنا
گستاخ و شوخ
گستاخانه
گستاخانه با کسی حرف زدن
گستاخی
گسترا
گستران گر
گستراندن
گسترانیدن
گستردگی
گستردگی علائق و مهارت ها
گستردن
گستردن چیز تا کرده
گستردن روی سطح
گستردن طومار
گستردن هر چیز لوله شده
گستردنی
گسترده
گسترده اثر
گسترده اندیش
گسترده اندیشانه
گسترده اندیشی
گسترده برگ
گسترده تر کردن
گسترده دانش
گسترده دانی
گسترده روی زمین
گسترده شدن
گسترده شدن در جهت بخصوصی
گسترده شدن روی زمین
گسترده شدن گیاه روی زمین
گسترده فکر
گسترده کردن
گسترده کردن با ماله
گسترش
گسترش بی رویه
گسترش پذیر
گسترش تند
گسترش دادن
گسترش داشتن
گسترش شهرسازی
گسترش گرای
گسترش گرایی
گسترش یافتن
گسترش یافتن به طرف بالا
گسترشگر
گسترشی
گسترگر
گسترنده
گسترنما
گستره
گستره داشتن
گستره دانش
گسته
گسست
گسستگر
گسستگی
گسستن
گسستن اندیشه
گسستن با صدا
گسستن سخن
گسسته
گسسته از هم
گسل
گسل دره
گسلاندن
گسلانیدن
گسله
گسلیدن با صدا
گسی
گسیختگر
گسیختگی
گسیختن
گسیختن اندیشه
گسیختن سخن
گسیخته
گسیل
گسیل داشتن
گسیل کردن
گسیل کردن بخشی از سربازان
گسیل کردن بخشی از ناوگان
گسیل گروه
گسیلش
گسیلشی
گسیلگر
گسیلی
گسیلیدن
گش
گشا
گشاد
گشاد ایستی
گشاد بازی کردن
گشاد بازی کردن در بازی ورق
گشاد شدگی
گشاد شدن
گشاد شدنی
گشاد شونده
گشاد کردن
گشاد کردن سوراخ
گشاد کردن لوله اسلحه
گشاد گام برداری
گشاد نشینی
گشاد و پرچین
گشاد و چین دار کردن دامن زنانه
گشادباز
گشادبازی
گشادکننده
گشادگاه
گشادگی
گشادگی خاطر
گشادن
گشادنامه
گشاده
گشاده بازی
گشاده دست
گشاده دستی
گشاده دستی کردن
گشاده دل
گشاده رو
گشاده رویی
گشاده فکر
گشاده فکری
گشاده نامه
گشادی
گشاگر
گشایش
گشایش کردن
گشایشی
گشاینده
گشب
گشت
گشت زدن
گشت زدن به سرعت
گشت زدن در
گشت زنی
گشت زنی با اتومبیل
گشت زنی با قایق
گشت و گذار
گشت و گردش
گشت و گردش کردن
گشتاپو
گشتالت
گشتاور
گشتای
گشتراه
گشتراه شکن
گشتراهگان
گشتکره
گشتگاه
گشتگر
گشتگری
گشتن
گشتن به دور محور
گشتن به سرعت
گشتن به طور گرداب وار
گشتن به طورآزادانه
گشتن بی هدف
گشتن در مسیر مدور
گشتن دور چیزی
گشتن دور چیزی با کشتی
گشتن دور چیزی با هواپیما
گشتن سریع به دور محور
گشتور
گشتوری
گشته
گشتی
گشتی گذاره
گشن
گشن آمدن
گشن پذیر
گشن پذیری
گشن خواهی
گشن کردن
گشن گیری
گشن گیری کردن
گشن ور
گشن ور کردن
گشنگی
گشنگیری نشده
گشنور کردن
گشنوری
گشنه
گشنی
گشنیدن
گشنیده
گشنیز
گشوارک
گشودگی
گشودن
گشودن با کوشش
گشودن بشکه
گشودن بند از مفصل
گشودن به روی همه
گشودن چفت در
گشودن سوراخ بطری
گشودن شهر و قلعه
گشودن گره
گشودن گره طناب
گشودن لوله
گشودن و پاک کردن و پرکردن کانال ریشه
گشودناپذیر
گشودنی
گشوده
گشوده شدنی
گشوده کامل
گفت
گفت شناسی
گفت نمی آیم
گفت و شنود
گفت و شنود کردن
گفت و شنودگر
گفت و شنید
گفت وشنود
گفتا
گفتار
گفتار بطنی
گفتار حاکی از رضایت
گفتار مبهم
گفتار مستقیم
گفتارقالبی
گفتاره
گفتاری
گفتگو
گفتگو کردن
گفتگو مان شد
گفتگوپذیر
گفتگوی تند
گفتگوی سیاسی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی