جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 2)
با تخته پوشاندن
با تخته روکوبی کردن
با تخفیف
با تخیل
با تراشه کیپ کردن
با تربیت
با تربیتی
با ترحم
با تردستی
با تردستی و حیله گری
با تردید
با ترس
با ترس و لرز
با ترس و نومیدی
با ترشرویی
با ترشی
با تزلزل راه رفتن
با تسلط
با تسمه بستن
با تسمه محکم کردن
با تسمه و خاموت به گاری و غیره وصل کردن
با تشریفات
با تشنج
با تعجب
با تعمق و تفکر
با تعویق
با تغییرات لازم
با تفرعن
با تقدیم احترام
با تقلب بردن
با تک پا زدن
با تکاپو
با تکان
با تکان به چیزی خوردن
با تکیه ادا کردن
با تلاش و انرژی
با تلاطم
با تلگراف فرستادن
با تماشا
با تمام وجود
با تمسخر
با تمسخر نگاه کردن به
با تملق
با تمیز
با تنبلی
با تنبلی و آهستگی حرکت کردن
با تندخویی
با تندی
با تندیس مزین کردن
با تندیس نشان دادن
با تنگ محکم کردن
با تنگدستی
با تنه زدن جلو رفتن
با تواضع
با توپ بر سر چوگان زن زدن
با توجه
با توجه به
با توجه به اینکه
با توجه و دقت
با تور گرفتن
با توقع
با تهدید حرف زدن
با تهدید وادار کردن
با تهیدستی
با تیر سرآزاد استوار کردن
با تیزی
با جان کندن
با جان و دل به کاری پرداختن
با جان و دل پذیرفتن
با جاه نمایی
با جبین درهم
با جد و جهت
با جد و جهد
با جدیت
با جذابیت
با جرات
با جرئت
با جربزه
با جزمیت
با جسارت
با جشن و سرور
با جلال
با جنجال
با جنسیت پرستی
با جنگ افزار هسته ای نابود کردن
با جوراب
با جوش و خروش
با جوهر رسم کردن
با جوهر کشیدن
با جیغ گفتن
با چابکی
با چاپ سنگی
با چاپلوسی
با چاقو بریدن
با چتر نجات فرود آمدن
با چرب زبانی
با چستی
با چستی حرکت کردن
با چشم اشاره کردن
با چشم براهی
با چشم غره
با چشم های از حدقه درآمده خیره شدن
با چشمان باز
با چشمان کاملا باز در اثر ترس
با چشمان کاملا باز در اثر شگفتی
با چشمان لوچ
با چشمان نیم باز
با چشمان هم کشیده
با چکش ساختن
با چکش محکم کردن
با چماق چرم پوش زدن
با چماق زدن
با چمچه خالی کردن
با چمچه درآوردن
با چمن پوشاندن
با چنگال فرو کردن به
با چنگاله کلوخ کوبی و صاف کردن
با چنگاله گرفتن
با چنگگ گرفتن
با چوب ساختن
با چوبدستی زدن
با چیره دستی
با چیزی زدن به
با حاضر جوابی
با حالت
با حالت تسلیم
با حالت دفاعی
با حالت سردی
با حالت عصبی
با حالت گریان
با حالت مستی
با حالتی خوش
با حداکثر تندی
با حرارت
با حرارت و اشتیاق
با حرارت و خشونت سخن گفتن
با حرف نشنوی
با حرکت دست از پهلو به جلو و در ارتفاع شانه ها
با حرکت دست و انگشت بیان کردن
با حروف ایتالیک نوشتن
با حروف بزرگ دست نویس کردن
با حروف درشت و سیاه
با حروف نشانه گذاری شده
با حروف نگاشته شده
با حریف خیالی مشت بازی کردن
با حساسیت
با حسرت
با حسن نیت
با حق پدری
با حق شناسی
با حقارت
با حقوق
با حقه و کلک
با حلقه بستن
با حلقه گل آراستن
با حلقه گیر انداختن
با حماقت
با حنا رنگ کردن
با حواس پرتی
با حیرت
با خاک علف دار پوشاندن
با خاک یکسان سازی
با خاک یکسان کردن
با خاکبردار برداشتن
با خاکبردار کندن
با خامدستی
با خامه پختن
با خانواده
با خبر کردن
با خجستگی
با خدا
با خرده نان برشته و پنیر
با خرسندی
با خرمدلی
با خرناس
با خزان
با خست
با خستگی
با خشکی
با خشم
با خشم نگریستن
با خشم و شتاب انجام دادن
با خشوع و خضوع
با خشونت
با خشونت رفتار کردن
با خشونت رفتار کردن با
با خصومت
با خط بد نوشتن
با خط های جدید خط انداختن
با خل وضعی
با خلاقیت
با خلوص
با خلوص نیت
با خنده
با خنده رویی
با خواب آلودگی
با خواب آلودی
با خواب آلودی و بی هدفی عمل کردن
با خواری
با خود حرف زدن
با خودپسندی
با خودخوری
با خودداری نقش بازی کردن
با خودسری
با خودکامگی
با خودنمایی
با خوراک پز کهموجی پختن
با خوش آوایی
با خوش باوری
با خوش بینی
با خوش خلقی
با خوش سلیقگی
با خوش طینتی
با خوش قلبی
با خوش مشربی
با خوشبویی
با خوشرویی
با خوشنامی
با خونسردی
با خونگرمی
با خویشان ازدواج کردن
با خیال راحت
با خیالپردازی
با داد و بیداد
با در نظر گرفتن جوانب
با درایت
با درخشندگی
با درستی
با درشتی
با درنظر گرفتن
با دروغگویی کاری را از پیش بردن
با دریغ
با دست
با دست احساس کردن
با دست انجام دادن
با دست باز زدن
با دست برهنه
با دست چپ
با دست حس کردن
با دست خود نوشتن
با دست راست
با دست و پا چلفتی
با دست های پر
با دست های گسترده خواباندن
با دست های گسترده خوابیدن
با دستان آغشته به خون
با دستان خونین
با دشواری
با دقت
با دقت زیاد
با دقت و آهستگی حرکت کردن
با دقت و تانی
با دکمه های گشوده
با دل مردگی
با دلاوری
با دلباختگی
با دلپذیری
با دلتنگی
با دلخوری
با دلربائی
با دلرحمی
با دلسوزی
با دلشادی
با دلیری
با دلیل
با دم زدن
با دندان قطعه قطعه بریدن و جویدن
با دندانهای نمایان
با دنده خلاص حرکت کردن
با دنگ وفنگ
با دو دست
با دو دلی
با دو رویی
با دودلی
با دورویی
با دهان باز
با دهان باز خیره شدن
با دهان بسته گفتن
با دیانت
با دیده حقارت نگریستن
با دیرفهمی
با دیرک نگهداشتن
با دیوانگی
با دیوسیرتی
با ذکاوت
با ذکر نام
با ذوق
با راحت ترین وسایل
با راحتی
با راستگویی
با ران های برهنه
با راندمان
با راه آهن حمل کردن
با راه رفتن
با رای تعیین کردن
با رخوت
با ردا پوشاندن
با رسوائی
با رشوه
با رضا و رغبت
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
40
41
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return