جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "س" (صفحه 19)
سیگارآتش زن
سیگاربرگی
سیگارت
سیگارچه
سیگارکشیدن
سیگاری
سیگاری بودن
سیگاری قهار
سیگران
سیگما
سیگنال
سیل
سیل آسا
سیل آورده
سیل برد
سیل برقاسا
سیل برگردان
سیل بزرگ
سیل بند
سیل بنیان کن
سیل ترافیک
سیل خیز
سیل زده
سیل زده شدن
سیل زده کردن
سیل شکار کردن
سیل غافلگیر کننده
سیل گرفتگی
سیل گرفتن
سیل گیر
سیل مانند
سیل مردم
سیل نامه
سیل وار پرکردن
سیل وار ریختن
سیل واژه
سیلاب
سیلابی
سیلان
سیلان ابیض
سیلان بزاق
سیلان ذهن
سیلف
سیلندر
سیلندر گاز
سیلندرحاوی گاز فشرده
سیلو
سیلوی روستا
سیلوی کوچک
سیلی
سیلی از شایعات و اخبار
سیلی خوردن
سیلی زدن
سیلی زن
سیلیس
سیلیسی
سیلیکات
سیلیکازدگی
سیلیکایی
سیلیکن
سیلیکوز
سیلیکون
سیم
سیم انداختن
سیم اندام
سیم باف
سیم بر
سیم برای استارت دادن به موتور
سیم برای خفه کردن
سیم برق
سیم برق دار
سیم بندبازی در سیرک ها
سیم پایان مسابقه
سیم پرست
سیم پوش
سیم پیپ
سیم پیچ
سیم پیچ استوانه ای
سیم پیچ القا
سیم پیچی
سیم تار
سیم تلفن
سیم تلگراف
سیم تله
سیم چتر
سیم چین
سیم خاردار
سیم دار
سیم دوز
سیم روپوش دار
سیم رهاساز در تله
سیم زمینی
سیم زنده
سیم شکاف
سیم ظرف شویی
سیم ظرفشویی
سیم فرعی
سیم کرم
سیم کشی
سیم کشی شده به منظور استراق سمع
سیم کشی کردن
سیم کشی کردن مجدد خانه و اتومبیل
سیم کشیدن
سیم کلفت و تافته
سیم لحیم
سیم مانند
سیم متحرک برای بالا بردن اسکی باز
سیم مهار
سیم نقاله
سیم نهان
سیم ورودی
سیم های استارت زنی اتومبیل
سیما
سیماب
سیمابی
سیمان
سیمان پورتلند
سیمان شدن
سیمان کاری
سیمان کردن
سیمان نرم
سیمانکار
سیمانی
سیمای تابناک
سیمایی
سیمتن
سیمراه
سیمرغ
سیمرو
سیمکش
سیمگر
سیمگون
سیمگیر
سیمون بولیوار
سیمی
سیمین
سیمین بر
سیمین رخ
سیمین رنگ شدن
سیمین رنگ کردن
سیمین فام
سینا
سیناپس
سیناپسی
سینتیک
سیندرلا
سینرر
سینما
سینماتوگراف
سینمارو
سینمای چند سالنه
سینمایی
سینوزیت
سینوس
سینه
سینه ای
سینه باز
سینه بند
سینه پوش
سینه پهلو
سینه چاک
سینه حیوان
سینه خود را بالا آوردن
سینه خود را جلو آوردن
سینه خود را صاف کردن به طور صدادار
سینه خیز
سینه خیز رفتن
سینه درد
سینه را صاف کردن
سینه ریز
سینه زدن
سینه زن
سینه سپر کردن
سینه سپرکردن
سینه سرخ
سینه سوزی
سینه صاف کردن
سینه قایق
سینه کردن
سینه کش
سینه کشتی
سینه کفتری
سینه مال رفتن
سینی
سینی چای
سینی چوبی
سینی کوچک
سینی گردان
سیورسات
سیه
سیه پر
سیه پرده
سیه تراوه
سیه چرده
سیه چشم
سیه دل
سیه روز
سیه روزی
سیه سوراخ
سیه فامی
سیه نما
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
glasses
glass
ticket
taxi
wheel
boat
water
pail
cafe
trousers
bedroom
table
nose
bird
elephant
box
money
towel