ادبی way, road, manner, cause, path
جاده به سبیلی باریک منتهی شد.
The road finished in a narrow path.
فی سبیلالله
for the sake of God
mustache, whiskers, mustachio
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مدام سبیل خود را میجوید.
He kept chewing at his moustache.
سبیل چخماقی
handlebar mustache
او سبیل خود را با موم چرب میکند.
He waxes his mustache.
کلمهی «سبیل» در زبان انگلیسی به mustache ترجمه میشود.
«سبیل» به موی نازک و پرپشتی گفته میشود که بر روی لب بالایی مردان رشد میکند و در بسیاری از فرهنگها به عنوان نمادی از مردانگی، قدرت و زیبایی مطرح است. سبیل یکی از بخشهای مهم آرایش و ظاهر مردانه در طول تاریخ بوده و نقشهای فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی مختلفی داشته است.
از نظر تاریخی، سبیل در بسیاری از جوامع نماد بلوغ و مردانگی بوده و گاهی نشانهای از موقعیت اجتماعی یا حرفه فرد محسوب میشده است. در ایران نیز، به ویژه در دوران قاجار و پهلوی، سبیلهای بلند و پرپشت به عنوان علامتی از اقتدار و احترام شناخته میشدند. سبکهای مختلف سبیل در دورههای مختلف تغییر کرده و با مد روز تطبیق یافتهاند.
در فرهنگ عامه، سبیل علاوه بر نقش زیبایی، گاهی به عنوان عنصری طنزآمیز یا متمایزکننده در شخصیتها و داستانها ظاهر میشود. افراد مشهور یا شخصیتهای کارتونی با سبیلهای خاص معمولاً در ذهن مردم برجسته میمانند و این موهبت ظاهری میتواند هویت بصری خاصی ایجاد کند.
سبیل همچنین در هنر، عکاسی و فیلم به عنوان نماد یک دوره تاریخی یا نوع شخصیت به کار میرود. مثلاً سبیلهای پهن و پرپشت به سبکهای کلاسیک یا سبیلهای نازک و خطی به سبکهای مدرن اشاره دارند که هر کدام حس و حال متفاوتی به تصویر میبخشند.
«سبیل» تنها یک ویژگی ظاهری نیست، بلکه بخشی از فرهنگ، تاریخ و هویت مردانه است که در زبان و هنر فارسی جایگاه ویژهای دارد و نمادی از مردانگی و شخصیت به شمار میرود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سبیل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبیل