به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سبیل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • راه
  • فونتیک فارسی

    sabil
  • اسم
    ادبی way, road, manner, cause, path
    • - جاده به سبیلی باریک منتهی شد.

    • - The road finished in a narrow path.
    • - فی سبیل‌الله

    • - for the sake of God
  • موی بالای لب
  • فونتیک فارسی

    sebil
  • اسم
    mustache, whiskers, mustachio
    • - مدام سبیل خود را می‌جوید.

    • - He kept chewing at his moustache.
    • - سبیل چخماقی

    • - handlebar mustache
    • - او سبیل خود را با موم چرب می‌کند.

    • - He waxes his mustache.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سبیل

ارجاع به لغت سبیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سبیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سبیل

لغات نزدیک سبیل

پیشنهاد بهبود معانی