فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Attentions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B1

توجهات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The man then turned his attentions to her sister.

مرد توجهات خود را به خواهرش معطوف کرد.

She felt embarrassed by his persistent attentions.

از توجهات مداوم او خجل شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attentions

  1. noun courtesy
    Synonyms:
    politeness civility respect regard consideration deference compliment care service gallantry amenity mindfulness assiduities
    Antonyms:
    disregard

ارجاع به لغت attentions

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attentions» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attentions

لغات نزدیک attentions

پیشنهاد بهبود معانی