فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Brightly

ˈbraɪtli ˈbraɪtli

صفت تفضیلی:

more brightly

صفت عالی:

most brightly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

با درخشندگی زیاد، با نور روشن، به‌طور روشن، به‌روشنی

a brightly lit room

اتاقی با نور روشن

Diamond stud earrings shone brightly in his ears.

گوشواره‌های میخی الماس، با درخشندگی زیاد در گوش او دیده می‌شدند.

adverb

پررنگ، پرزرق‌وبرق، خوش‌رنگ‌ولعاب، (رنگ) درخشان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Clowns often wear brightly coloured clothing.

دلقک‌ها اغلب لباس‌هایی با رنگ‌های درخشان بر تن می‌کنند.

a row of brightly painted houses

ردیفی از خانه‌های پرزرق‌وبرق

adverb

(لحن و حالت) توأم با خوشحالی یا امیدواری برای رسیدن به موفقیت

He smiled brightly.

او به‌طرز امیدوارانه‌ای لبخند زد.

Despite her fear, she spoke brightly to the group.

علی‌رغم ترس و دلهره‌اش، با امیدواری برای گروه صحبت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brightly

  1. adverb glitteringly
    Synonyms:
    shiningly brilliantly gleamingly glowingly sparklingly dazzlingly radiantly shinily splendidly luminously lustrously glisteningly glaringly blazingly
    Antonyms:
    dully darkly
  1. adverb happily
    Synonyms:
    cheerfully joyfully merrily brilliantly colorfully
    Antonyms:
    sadly miserably

ارجاع به لغت brightly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brightly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brightly

لغات نزدیک brightly

پیشنهاد بهبود معانی