آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Brunt

brʌnt brʌnt

معنی brunt | جمله با brunt

noun

ضربه، لطمه، بار، فشار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The brunt of the attack was concentrated on the left flank of the front.

لبه‌ی تیز حمله در جناح چپ جبهه متمرکز شده بود.

Our factory was exposed to the full brunt of foreign competition.

رقابت (کارخانه‌های) خارجی کارخانه‌ی ما را به‌شدت تحت فشار گذاشته بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

American soldiers bore the brunt of the casualties in the Battle of the Bulge.

سربازان امریکایی بخش عمده‌ی تلفات نبرد بالج را متحمل شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brunt

  1. noun bad end of a situation

Idioms

bear (or take) the brunt of

بخش عمده‌ی کار شاقی را به عهده داشتن، بیشتر بار چیزی را متحمل شدن

ارجاع به لغت brunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brunt

لغات نزدیک brunt

پیشنهاد بهبود معانی