گذشتهی ساده:
commiseratedشکل سوم:
commiseratedسومشخص مفرد:
commiseratesوجه وصفی حال:
commiseratingدلسوزی کردن، ترحم کردن بر، تسلیت گفتن بر، اظهار تأسف کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We commiserated with him over the death of his mother.
در مرگ مادرش با او همدردی کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commiserate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commiserate