آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Crazily

معنی crazily | جمله با crazily

adverb

به‌گونه‌ای احمقانه و غیرمنطقی، دیوانه‌وار

We can't afford the crazily expensive ticket prices.

قیمت‌های به‌طور غیرمنطقی گران بلیت از عهده‌ی ما خارج است.

Crazily, she felt shy when she saw him.

به‌گونه‌ای احمقانه، وقتی او را دید احساس خجالت کرد.

adverb

به‌طور پراشتیاق و کنترل‌نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The audience cheered crazily.

تماشاگران به‌طور پراشتیاق و پرشور به تشویق پرداختند.

Sue started shouting crazily.

سو به‌گونه‌ای کنترل‌نشده شروع به فریاد زدن کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crazily

  1. adverb furiously
    Synonyms:
    madly wildly insanely maniacally hastily irrationally rashly rabidly ravingly psychotically witlessly

ارجاع به لغت crazily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crazily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crazily

لغات نزدیک crazily

پیشنهاد بهبود معانی