با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Disabuse

ˌdɪsəˈbjuːz ˌdɪsəˈbjuːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    از اشتباه درآوردن، از حقیقت اگاه کردن
    • - He thinks he is a genius, but we must disabuse him.
    • - او فکر می‌کند نابغه است، اما باید او را از اشتباه در آوریم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disabuse

  1. verb To make corrections
    Synonyms: correct, disillusion, undeceive, clarify, debunk, disenchant, inform, enlighten, expose, set-straight, free, liberate, rectify, rid

ارجاع به لغت disabuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disabuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disabuse

لغات نزدیک disabuse

پیشنهاد بهبود معانی