شکل جمع:
éclatsروشنی خیرهکننده، درخشش، افتضاح، سروصدا زیاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They dominated the market with eclat.
آنها با موفقیت چشمگیر، بازار را زیر سلطهی خود درآوردند.
He did everything with éclat.
هر کاری که او میکرد، درخشنده و چشمگیر بود.
They gave her more eclat than she deserved.
بیش از استحقاق از او تحسین کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eclat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eclat