با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Facultative

ˈfækəlˌtetɪv ˈfækəlˌtetɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
وابسته به faculty (به معانی گوناگون ان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- These formalities are facultative.
- این مراسم اختیاری (غیراجباری) است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد facultative

  1. adjective Not compulsory or automatic
    Synonyms: discretionary, elective, optional
  2. adjective Capable of living under varying conditions; e.g., able to live independently and as a parasite
    Antonyms: obligate

ارجاع به لغت facultative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «facultative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/facultative

لغات نزدیک facultative

پیشنهاد بهبود معانی