فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gauntlet

ˈɡɑːntlət ˈɡɔːntlɪt

معنی

noun

دستکش بلند، دستکش آهنی، دعوت به مبارزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gauntlet

  1. noun a glove of armored leather; protects the hand
    Synonyms:
    glove metal glove gantlet armor trial test ordeal onslaught challenge
  1. noun a glove with long sleeve
    Synonyms:
    gantlet
  1. noun a form of punishment in which a person is forced to run between two lines of men facing each other and armed with clubs or whips to beat the victim
    Synonyms:
    gantlet

Idioms

take up the gauntlet

1- دعوت به مبارزه را پذیرفتن 2- دفاع از کسی (یا چیزی) را به‌عهده گرفتن

throw down the gauntlet

به مبارزه طلبیدن، نفس‌کش طلبیدن

ارجاع به لغت gauntlet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gauntlet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gauntlet

لغات نزدیک gauntlet

پیشنهاد بهبود معانی