(آمریکا - عامیانه) مشتاق، پرشوروهیجان، خواهان، هواخواه، علاقمند، دیوانه، شیفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Unaware of the trip's dangers,he was gung-ho.
چون از مخاطرات سفر بیاطلاع بود، نسبت به آن شوروهیجان داشت.
I have a grandson who is gung-ho for football.
نوهای دارم که دیوانه فوتبال است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gung-ho» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gung-ho