فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hard And Fast

ˈhɑːrdəndˈfæst hɑːdəndfɑːst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

سفت و سخت، سخت‌ و محکم، غیر‌قابل تغییر، لازم‌الاجرا، ثابت، سخت‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a hard-and-fast rule

قانون لازم‌الاجرا

This situation isn't hard and fast.

این وضعیت غیرقابل تغییر نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard and fast

  1. adjective strict
    Synonyms:
    mandatory compulsory binding absolute inflexible exacting decisive final dictated set unbending unalterable irrevocable written set in concrete carved in stone conclusive

ارجاع به لغت hard and fast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard and fast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-and-fast

لغات نزدیک hard and fast

پیشنهاد بهبود معانی