با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hard And Fast

ˈhɑːrdəndˈfæst hɑːdəndfɑːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سفت و سخت، سخت‌ و محکم، غیر‌قابل تغییر، لازم‌الاجرا، ثابت، سخت‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a hard-and-fast rule
- قانون لازم‌الاجرا
- This situation isn't hard and fast.
- این وضعیت غیرقابل تغییر نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hard and fast

  1. adjective strict
    Synonyms: absolute, binding, carved in stone, compulsory, conclusive, decisive, dictated, exacting, final, inflexible, irrevocable, mandatory, set, set in concrete, unalterable, unbending, written

ارجاع به لغت hard and fast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard and fast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hard-and-fast

لغات نزدیک hard and fast

پیشنهاد بهبود معانی