فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Incardinate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    (کلیسای کاتولیک) کشیش را در ناحیه‌ی کلیسایی به‌خصوصی مأموریت دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت incardinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incardinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incardinate

لغات نزدیک incardinate

پیشنهاد بهبود معانی